افکار مزاحم میتوانند اشکال مختلفی داشته باشند؛ این فکر که چرا نمیتوانم به کارهایم رسیدگی کنم، هیچ وقت نظم و ترتیب ندارم، تمرکز لازم را برای یادگیری از دست دادهام و مدام ذهنم به سمتی میرود و … همه و همه باعث میشوند ذهن ما درگیر افکاری شوند که در نهایت نه تنها ما را به هدف خاصی نمیرسانند؛ بلکه اغلب مخرب و ویرانگر هستند. ضمن آنکه در بسیاری موارد هم به ما احساس گناه خواهند داد.
احاطه افکار
ملیحه ترابی، کارشناس ارشد مشاوره در مورد چگونگی شکل گیری افکار مزاحم میگوید: افکار مزاحم از رگ گردن هم به ما نزدیکترند! این موضوع را پژوهشی انجام شده در دانشگاه ییل تأیید میکند. بنا بر این پژوهش، زمینه ابتلا به وسواس فکری در همه ما وجود دارد و ممکن است در شرایط خاصی برای هرکسی پیش بیاید. شاید برای شما هم پیش آمده که در واکنش به یک اتفاق، مشکل یا حتی بیماری، تفکرات وسواسگونهای در ذهن شما نقش بستهاند.
ریشه افکار مزاحم کجاست؟
پژوهشهای انجام شده نشان میدهند ریشه وسواس فکری، عامل مشخص و واحدی نیست. عوامل زیادی در این ارتباط نقش دارند که درنهایت باعث شکلگیری و پیشرفت افکار در ذهن ما خواهند شد. اطلاعات موجود حاکی از آن است که ریشه وسواس فکری، ترکیبی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی و روان شناختی هستند.
افکار مزاحم یا وسواس فکری؟
ترابی میگوید افکار مزاحم افکاری تکراری و بیربط یا بیاهمیت هستند که میتوانند باعث ناراحتی فرد شوند. ولی زندگی ما را مختل نمیکنند. اما وقتی این افکار بیمعنی ترسناک و فراوان میشوند حالت وسواس گونه به خود میگیرند که میتوانند خود را به شکل یک اختلال یعنی افکار وسواسی OCD؛ Obsessive Compulsive Disorder نشان دهند.
به گفته این روان شناس، وسواس فکری، یک اختلال روان شناختی است که در آن فرد دچار افکار، تصورات یا تمایلات مزاحم میشود.
البته شاید تلاش کند این افکار را کنترل یا آنها را تحمل کند، اما خیلی زود برمیگردند؛ به گونهای که امکان تحمل چنین افکاری برای فرد وجود ندارد.
پیامدها و عواقب افکار وسواس گونه
به گفته این روانشناس، وسواس فکری به عنوان یک اختلال روان شناختی، تاثیرات منفی زیادی بر زندگی دارد. فردی که به اختلال وسواس فکری مبتلا میشود اغلب به دلیل درگیریهای ذهنی بیش ازاندازه نمیتواندبه خوبی به کارهایش رسیدگی کند؛ به گونهای که گاهی توانایی انجام کارها را ندارد یا تمایلی به انجامشان ندارد. وسواسهای فکری در زمینههای مختلفی خود را نشان میدهند که شایعترین آنها، وسواسهای فکری در زمینه کاری، شغلی و ارتباطات خانوادگی است.
عوامل تأثیر گذار در بروز افکار وسواس گونه
ترابی میگوید: عوامل زیادی باعث بروز وسواسهای فکری و ذهنی در ما میشوند. یکی از آنها عوامل ژنتیکی هستند. یعنی وقتی یک فرد در خانواده دچار وسواس فکری باشد، ممکن است دیگر اعضای خانواده هم به این اختلال دچار شوند. البته باید در نظر داشته باشیم که تربیت و زندگی با والدین مبتلا به وسواس فکری هم از جمله عوامل تأثیرگذار به شمار میروند.
عوامل بیولوژیکی
این روانشناس، عوامل بیولوژیکی را هم در بروز افکار وسواس گونه دخیل میداند. او تأثیر این عوامل را بر شکلگیری و تشدید وسواس فکری را تأثیر مستقیمی میداند.
ترابی میگوید: بعضی تغییرات مانند کمبود هورمون سروتونین به طور مستقیم بر تشدید وسواس فکری تأثیر گذار است. این کمبود میتواند بر اساس عوامل ژنتیکی یا محیطی ایجاد شود که درهرصورت منجر به تشدید وسواس خواهد شد.
نقش جنسیت
به گفته این کارشناس ارشد مشاوره، نقش جنسیت را هم نمیتوان در بروز افکار مبتنی بر وسواس نادیده گرفت. توجه داشته باشیم چرخههای زیستی بدن زنان به گونهای است که احتمال بیشتری برای مواجهه با افکار وسواسی دارد؛ بنابراین تفاوت جنسیتی در ابتلا به اختلالات وسواسی؛ تحقیقات نشان میدهند از هر ۱۸ مبتلا به وسواس، ۱۷ نفر از آنها خانم هستند.
عوامل روان شناختی
ترابی، عوامل روان شناختی در بروز بعضی رفتارها، باورها، یا رویدادهای زندگی مؤثر میداند و میگوید ممکن است وسواس فکری را تشدید کنند. به عنوان مثال، افراد مذهبی بعد از مواجهه با آسیبهای اجتماعی؛ چه به عنوان فاعل و چه به عنوان قربانی ممکن است وسواس بیشتری را تجربه کنند و احساس گناه بیشتری داشته باشند.