یک داستاننویس در خصوص اهمیت برگزاری جشنواره داستان کوتاه زایندهرود در کمک به احیای زایندهرود نیز، گفت: اگر در این زمینه به این جشنواره صرفاً بهعنوان یک مسابقه نگاه نشده و از کارشناسان محیطزیست کمک گرفته شود، میتوان در طی برگزاری و همینطور در مراسم اختتامیه جشنواره آموزشهای مفیدی در خصوص حفظ و نگهداری محیطزیست ارائه داد.
نفیسه مرادی، نویسنده معاصر ضمن اشاره به اینکه جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود بهویژه برای افرادی که اثر منتشرشده ندارند، انگیزهای است تا اثر خود را ارائه دهند و از طریق وارد شدن به یک رقابت، داستان خود را در معرض نقد و ارزیابی بگذارند، بیان کرد: در دوره اول این جشنواره که شخصاً در آن شرکت کردم، نشستها و کارگاههای آموزشی مفیدی طی سه روز برگزار شد که مطالب آموزنده و آموزشی خوبی را در زمینه داستاننویسی به شرکتکنندگان ارائه میداد.
او با اشاره به اینکه امسال این جشنواره به چند استان محدودشده است، افزود: البته که بهتر است این جشنواره سراسری برگزار میشد و آثار روایی نیز در قالبهای متنوعتری در جشنواره قابلارائه باشد و مخاطبان بیشتری نیز داشته باشد. در حال حاضر این جایزه تنها به داستان اختصاص دارد، درصورتیکه اگر اَشکال دیگری از روایت همچون ناداستان نیز در فراخوان جشنواره مطرح میشد، قطعاً آثاری بیشتر و متنوعتری به جشنواره ارائه میشد و طیف گستردهای از افراد که بهطورکلی در حوزۀ روایت و نهفقط در حیطۀ داستان در حال فعالیت هستند نیز به این بهانه دور یکدیگر جمع میشدند.
نویسنده مجموعه شعر «لبخندی که سهم من نبود» و رمان «گذر» خاطرنشان کرد: یکی از مواردی که در سالهای اخیر لطمه زیادی به حوزه داستاننویسی وارد کرده، عجله در منتشر کردن آثار است. من در سالهای اخیر شاهد مجموعه داستانهایی بودهام که ایدههای خوبی دارند ولی بسیار شتابزده نوشتهشدهاند؛ اگر عجله برای چاپ وجود نداشته باشد و نویسنده زمان کافی به بازنویسی اثر و کار کردن روی زبانِ اثر اختصاص بدهد و اثر خود را با چند نویسنده حرفهایتر به اشتراک گذاشته و بازخورد بگیرد و بر مبنای بازخوردها داستانهایش را بازخوانی و بازنویسی کند، قطعاً نتیجه مطلوبتری به دست میآید و آثار منتشرشده نیز کیفیت بهتری خواهند داشت.
مرادی که با اثر خود به نام «بعد از نیامدنت» برگزیده اولین دوره جشنواره دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود بوده است، در خصوص خط روایی این داستان گفت: محتوای داستان درخصوص مشکلاتی بود که یک دختر جوان پس از یک رابطه عاطفی نافرجام با آنها دستوپنجه نرم میکرد؛ دختری که اهل جنوب بود و مادر و خواهر دوقلوی خود را در زمان جنگ از دستداده بود و در همان سالها با پدرش به اصفهان مهاجرت کرد و ساکن این شهر شده بود.
او افزود: زمانی که من این داستان را نوشتم، رمان اولم که هیچگاه منتشر نشد را بهتازگی به پایان رسانده بودم؛ همچنین تعدادی داستان کوتاه داشتم که هیچگاه آنها را به محک ارزیابی نگذاشته بودم و هیچکس آنها را نخوانده بود. زمانی که فراخوان این جایزه را بهطور اتفاقی دیدم دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی بودم و احساس کردم دوست دارم نظر دیگران را در خصوص اثری که خلق کردهام، بشنوم و فرصت خوبی بود که داستانم که ازقضا ماجرای آن در اصفهان هم میگذشت را به این جشنواره دانشجویی ارائه دهم.
این نویسنده افزود: علاوه بر آن نظر داوران و بازخورد آنها و آشنا شدن با سایر داستاننویسان جوان نیز برای من ارزشمند بود. هنگامیکه اثر من در این جشنواره برگزیده شد خوشحال بودم از اینکه داستانم ازنظر داورانی که آثارشان را دوست داشتم و دنبال میکردم، قابلقبول بوده و دارای نقاط قوتی بوده که در جشنواره برگزیدهشده است.
مرادی گفت: برگزیده شدن در این جشنواره برای من انگیزه خوبی برای ادامه راه بود؛ بهنوعی این موفقیتها کار را برای افراد، جدیتر میکند و نوشتن برای نویسندهای که شاید از روی تفنن دستبهقلم شده است اهمیت بیشتری پیدا کرده و سبب میشود که حرفهایتر به موضوع نگاه کند.
او در خصوص اهمیت برگزاری این جشنواره در کمک به احیای زایندهرود نیز بیان کرد: اگر در این زمینه به این جشنواره صرفاً بهعنوان یک مسابقه نگاه نشده و از کارشناسان محیطزیست کمک گرفته شود، میتوان در طی برگزاری و همینطور در مراسم اختتامیه جشنواره آموزشهای مفیدی در خصوص حفظ و نگهداری محیطزیست ارائه داد.