کد خبر:10446
پ
۵۹۷۷۰۱۲

تاریخ آموزش دختران؛ مسیری پُربیم، اما پاینده

سهیلا ترابی فارسانی، عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ دانشگاه آزاد نجف‌آباد، در کتاب «اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی» روشن می‌کند که در وضعیت بغرنج قاجار که حتی با تأسیس مدرسۀ نوین برای پسربچه‌ها مخالفت می‌شد، زنان چگونه و با کدام امید مدارس دخترانه تأسیس می‌کردند. دفتر تاریخ ایران‌زمین را که برگ می‌زنیم، برخی […]

سهیلا ترابی فارسانی، عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ دانشگاه آزاد نجف‌آباد، در کتاب «اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی» روشن می‌کند که در وضعیت بغرنج قاجار که حتی با تأسیس مدرسۀ نوین برای پسربچه‌ها مخالفت می‌شد، زنان چگونه و با کدام امید مدارس دخترانه تأسیس می‌کردند.

دفتر تاریخ ایران‌زمین را که برگ می‌زنیم، برخی از صفحات آن پُرآشوب‌تر، مناقشه‌برانگیزتر و ناآرام‌تر است. دوران قاجاریه و به‌طور مشخص، دو عصر ناصری و مظفری یا قرون سیزدهم و چهاردهم هجری قمری، یکی از آن برگ‌هاست که با مسئلۀ رویارویی سنت و مدرنیته مواجه هستیم؛ مسئله‌ای که در ایران هر بار به فراخور زمانه‌اش با صورت و رنگی خاص خودنمایی کرده و دو گروه طرفدار سنت و دوستدار مدرنیته را رودرروی یکدیگر قرار داده است.

مسئلۀ بنیادین مدارس نو در برابر مکتبخانه‌ها از نمودهای منازعه در بین سنت و مدرنیته بود که در عرصۀ فرهنگ و آموزش همین دوره هویدا شد. در دوران ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه قاجار مدرسۀ نوین به‌خودی‌خودی مخالفانی جدی و سرسخت داشت، چه برای آموزش پسران و چه آموزش دختران، اما این دستاوردِ جدید تمدنی در زیست دختربچه‌ها با جنجال‌های فراوان‌تری روبه‌رو شد و ناهمراهی بیشتری در تاریخ‌مان دید.

نوشته‌های متعددی که زنان این عصر از خود به یادگار گذاشته‌اند و تلاش‌های آنان برای به‌دست‌آوردن حقوق بدیهی و ساده‌ای، چون حق خواندن و نوشتن، آشکار می‌کند که چرا این مسئله برای زنان پُربیم‌تر، پیچیده‌تر و دیریاب‌تر بود. برای نمونه، محمدحسین خسروپناه در کتاب «هدف‌ها و مبارزۀ زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی» نقلی در این باب دارد. او به نوشتۀ زنی ناشناس در دوران قاجار ارجاع می‌دهد که به دور نگه‌داشتن زنان از محیط‌های آموزشی کشور معترض است و چنین می‌نویسد:

«[…] ما را از پنج‌سالگی به مکتب می‌گذاشتند. آن‌هم نه همۀ دختران را، بلکه ندرتاً. نه‌ساله که می‌شدیم از مکتب بیرونمان می‌آوردند. اگر کتاب می‌توانستیم بخوانیم یا خط می‌توانستیم بنویسیم پدران عزیزمان با کمال تغیر کتاب و قلم را از دستمان گرفته، پاره کرده و شکسته و به دور می‌انداختند که چه معنی دارد دختر خط داشته باشد، مگر می‌خواهید منشی بشوید […].»

به‌طورکلی، همۀ طرفداران مدرنیته و مخصوصاً خود زنان برای ازمیان‌بردن این نگاه کهتری به جنس زن تلاش می‌کردند. و می‌کوشیدند تا زمینۀ آموزش دختران را دست‌کم در مقطع دبستان فراهم کنند؛ چنان‌که یکی از نخستین مؤسسان مدارس دخترانه، بی‌بی‌خانم استرآبادی در «معایب‌الرجال» چنین به قلم می‌آورد: «نه هر مردی از هر زنی فزون‌تر است و نه هر زنی از هر مردی فروتر. مریم و زهرا(س)، آسیه و خدیجه کبری از زنانند، فرعون و هامان، شمر و سنان از مردان.»

 

تاریخ آموزش دختران؛ مسیری پُربیم، اما پاینده

 

اسناد آموزش؛ روای تاریخ دردها و درمان‌های مدارس

سهیلا ترابی فارسانی، عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ دانشگاه آزاد نجف‌آباد، کتابی سندپژوهانه موسوم به «اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی» دارد. این تاریخ‌نگار در مقدمۀ کوتاه، اما تحلیلی خود بر این کتابش روشن می‌کند که در آن وضعیت بغرنج که حتی با تأسیس مدرسۀ نوین برای پسربچه‌ها که موردتوجه جدی جامعه بودند، مخالفت می‌شد، زنان چگونه و با کدام امید مدارس دخترانه تأسیس می‌کردند.

بر اساس این پژوهش ترابی فارسانی، نخستین دبستان پسرانه به سبک نو در سال ۱۳۱۷ هجری قمری و به‌دست پدر مدرسه‌سازی نوین ایران، حسن رشدیه، بنا شد. پس از آن نیز، اولین مدارس دخترانه یا بهتر گفته شود، مدارس مقطع ابتدایی به‌مرور بنا شدند. اولین مدرسۀ دخترانه موسوم به «پرورش» و به‌همت طوبی رشدیه گشایش یافت. عمر درس‌خواندن بچه‌ها در این دبستان فقط ۴ روز بود! و در همین روز چهارم به‌دلیل مخالفت با تحصیل دختران تعطیل شد.

پس از این، مدارس دخترانه به سرنوشتی مشابه «پرورش» دچار شدند. این رویداد را جنبه‌های مختلف می‌توان تحلیل کرد. شاید در درجۀ اول و در یک کلام بتوان گفت اکثریت جامعۀ وقت به اهمیت آموزش دختران پی نبرده بود. در واقع، افراد مخالف نمی‌دانستند که تحصیل کودکان، چه دختر و چه پسر، تأثیر عمیقی بر زندگی آنان خواهد داشت. و نمی‌دانستند یا خودشان را به نادانستن می‌زدند که اگر بچه‌های سرزمینی باسواد شوند، فقط بر زیست خودشان اثر ندارد، بلکه بازتاب مثبت این سوادآموزی در زندگی اطرافیان این کودکان و سپس در سرتاسر کشور بروز خواهد یافت.

 

تاریخ آموزش دختران؛ مسیری پُربیم، اما پاینده

 

چنان‌که در کتاب «اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی» آمده است، مخالفت با دبستان‌های دخترانه برنامه‌ریزی‌شده بود. برای نمونه، مخالفان کسانی را وامی‌داشتند تا در مسیر مدرسه، دختران و معلمان را اذیت و آزار کنند تا دیگر جرئت نداشته باشند به مدرسه بیایند. یا اینکه مخصوصاً افرادی را می‌گماشتند تا سنگ به مدرسه پرتاپ کنند و به ساختمان آن آسیب بزنند. و در واقع از این طریق کاری کنند که کسی دلش نخواهد خانه‌اش را به‌عنوان ساختمان مدرسه کرایه بدهد.

این دشمنی مداوم و همه‌جانبه، زنان مدرسه‌ساز را به تکاپو انداخت تا ثابت کنند دبستان‌های دخترانه بدآموزی ندارند و به فرهنگ دینی و عرفی جامعه بی‌احترامی نمی‌کنند. و فقط به دنبال این هستند تا مسیر دنیای آموزش را بهتر از مکتبخانه‌ها دنبال ‌کنند و اگر تغییری هم وجود دارد، به نفع همگان است. بنابراین، به نقل از ترابی فارسانی، می‌کوشیدند تا فعالیت‌های دینی خود را مانند قرآن‌خوانی، برپایی روضه و تدریس کتاب‌های مذهبی را به‌طور کامل به گزارش دهند. همچنین در انتخاب نام مدارس به سلایق و خواسته‌های مخالفان توجه کردند. در برابر این اقدامات، توانستند به مرور روندی پایدارتر داشته باشند و از تعطیلی دبستانشان یا دست‌کم تعطیلی زودهنگام آن جلوگیری کنند.     

ترابی فارسانی، پژوهشگر و مورخ اصفهان که آثار تألیفی و ترجمه‌ای متعددی در کارنامۀ خود دارد و نشان امین الضرب را نیز به پاس تحقیقات علمی‌اش دریافت کرده‌ است، پس از مقدمۀ کتاب مجموعۀ ارزشمندی از اسناد را در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد که مربوط به مدارس دخترانه از مشروطه تا تأسیس پهلوی است.

سندها حتی در مراکز نگهداری اسناد نیز گاهی ممکن است از میان بروند. بنابراین، بازخوانی و ثبت آن‌ها به صورت‌های دیگر اهمیت دارد که در این کتاب انجام شده است. مجموعه اسناد این کتاب برای کسانی که وقت و هزینۀ کافی برای امانت گرفتن سند ندارند نیز می‌تواند جالب‌توجه باشد. مطالعۀ این سندها برای محقق اهلش داده‌های پُرارج و متنوعی دارد که محتوای درسی دانش‌آموزان، حقوق معلمان، شهریۀ مدرسه، وضعیت اسبابی مثل نیمکت و تخته و وضعیت نمره‌دهی فقط بخشی آن‌هاست.

«اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی» به کوشش و تحقیق سهیلا ترابی فارسانی مرجعی اساسی برای پژوهشگران تاریخ آموزش در ایران است. و به‌طور خاص برای به تصویر کشیدن مسیر ناهموار، آکنده از بی‌مهری و پُررنجی که مدارس دخترانه با آن روبه‌رو بودند، اثری درخور اعتنا به شمار می‌آید. این کتاب، داستان گرفتن حق آموزش است، حقی ابتدایی که مقدمۀ تلاش برای دریافت دیگر حقوق مسلم انسانی از سوی زنان بود. کتاب کنونی، به زیبایی بازتاب‌دهندۀ بردباری و نور امیدی است که مردمان هر سرزمینی در لحظات تاریک تاریخ خود بیش از هر زمانی به آن نیاز دارند.

 

تاریخ آموزش دختران؛ مسیری پُربیم، اما پاینده

 

مراجع:

_ استرآبادی، بی‌بی‌خانم (۱۳۷۱)، «معایب الرجال در پاسخ به تأدیب النسوان»، ویرایش محمد توکلی طرقی و افسانه نجم‌آبادی، بی‌جا: میدلند.

_ ترابی فارسانی، سهیلا (۱۳۷۸)، «اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی»، تهران: سازمان اسناد ملی ایران.

_ خسروپناه، محمدحسین (۱۳۸۱)، «هدف‌ها و مبارزۀ زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی»، تهران: پیام امروز.

منبع
ایسنا
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید