باز هم لیست تیم ملی منتشر شد و باز هم شاهد نام علیرضا جهانبخش در بین مدعوین بودیم. پربیراه نیست اگر مدعی شویم وقتی نوبت به کاپیتان محبوب امیر میرسد، قاعده ها هیچ محلی از اعراب ندارند؛ چه اینکه ژنرال چندی پیش تأکید کرده بود بازیکنانی که وضعیت نامشخصی دارند، در برنامه آماده سازی تیم او جایی نخواهند داشت. اما با وجود بلاتکلیفی و بدون تیم بودن جهانبخش، این هافبک ۳۲ ساله بار دیگر برای حضور در جمع شاگردان قلعه نویی فراخوانده شده است تا ثابت شود سرمربی کهنه کار تیم ملی ایران اهل ریسک نیست.
وقتی قلعه نویی برای رقابت های تدارکاتی با روسیه و تانزانیا هم حاضر نمی شود قلم سرخ خود را روی نام کاپیتان بدون تیم یوزها بکشد؛ یعنی او آنقدرها هم که مدعی است جسارت میدان دادن به جوانان را ندارد. حتی اگر امیر از جهانبخش در ترکیب اصلی تیمش استفاده ای هم نکند اما باز هم دعوت از بازیکنی که ماه هاست وضعیت باشگاهی مشخصی ندارد و فرسنگ ها از جریان رقابت ها و تمرینات باشگاهی فاصله داشته و در مقابل، نادیده گرفتن تلاش بازیکنانی که برای پوشیدن پیراهن تیم ملی خود را به آب و آتش می زنند تا بلکه توانایی های خود را به رخ ژنرال تیم ملی بکشند بهترین شاهد بر این مدعاست که قلعه نویی ترجیح می دهد به جای اعتماد به ستاره های نوظهور، بر بازیکنان باتجربه و شناخته شده تکیه کند؛ ولو اینکه مدتها بازی نکرده باشند.
شواهد نشان می دهد این روند با حضور امیر روی صندلی تیم ملی ادامه دار خواهد بود تا جایی که می توان از همین حالا حدس زد جهانبخشِ بدون تیم، کاپیتان یوزهای ایرانی در جام جهانی ۲۰۲۶ خواهد بود. او خیالش راحت است که بی تیم یا با تیم پای ثابت اردوهای تیم امیر است. تداوم این روال و حضور بازیکنی که در شرایط و فرم مسابقات نیست در جمع ملی پوشان علاوه بر اینکه به تیم ملی ضربه می زند اعتماد به نفس و انگیزه جوانان مستعد را به شدت کاهش خواهد داد؛ جوانانی که زیرسایه ستاره های(!) باتجربه بدون تیم، هرگز فرصت عرض اندام به آنها نرسیده و نخواهد رسید. و این موضوع مدتهاست زنگ خطر را برای فوتبال ایران به صدا در آورده است، زنگ خطری که هیچ گوش شنوایی صدای کر کننده آن را نشنیده است. حتی مصدومیت اخیر سردار آزمون و دوری چند ماهه مهاجم ۳۰ ساله از میادین هم باعث نشده کادر فنی تیم ملی به صدای این آژیرقرمز وقعی نهند.
بدون شک، چه بخواهیم چه نخواهیم، این بازیکنان پا به سن گذاشته، اگر مصدوم هم نشوند، دیر یا زود مجبور به آویختن کفشهای خود خواهند شد. آن وقت باید فانوس به دست دنبال جایگزین مناسب برای آنها گشت، در حالی که در عمل سرمایه گذاری برای پرورش نسل آینده انجام نشده است. کمتر از یکسال تا زمان به صدا درآمدن سوت آغاز جام جهانی ۲۰۲۶ باقی مانده و فرصت برای شناسایی و پرورش جانشینانی که بتوانند بار تیم ملی را در این تورنمنت حساس بر دوش بکشند روز به روز کمتر می شود. با این فرمان که پیش می رویم بدون شک تنها عایدی ما در جام جهانی یدک کشیدن عنوان پیرترین تیم این رقابت ها خواهد بود و بس؛ البته به شرط اینکه شانس با امیر یار باشد و مصدومیت گریبانگیر پیرمردهای تیم ملی نشود!
مرضیه غفاریان