به راستی چرا سر آلوز دعواست؟ این همه جنجال بر سر این هافبک ۳۲ ساله از کجا نشأت می گیرد؟ کشمکش سپاهان و تراکتور بر سر ریکاردو آلوز به کلافی پیچ در پیچ تبدیل شده که هیچکس نمیداند در نهایت گره اش به سود کدامیک از طرفین دعوا باز خواهد شد. از یکسو سردمداران باشگاه تبریزی مُصرّ بر این هستند که همتای اصفهانی آنها با بازیکنی که قرارداد سه ساله با تراکتور داشته وارد مذاکره شده و این اقدام مصداق آشکار اغوا است. از سوی دیگر سپاهان این ادعا را قاطعانه رد کرده و با اطمینان خاطر مدعی می شود جذب آلوز کاملاً قانونی بوده است. جالب آنکه هر دو طرف، پیشاپیش خود را فاتح این دعوای حقوقی معرفی می کنند؛ جدالی که حالا به دادگاه های بین المللی هم کشیده شده است.
اما فارغ از اینکه در دست آخر کدامیک از این دو باشگاه مدعی با به پایان رساندن این پرونده به سود خود، حرفش را به کرسی نشانده و حریف را کیش و مات خواهد کرد این سئوال پیش می آید که اصلاً این همه هیاهو برای چیست؟ چرا دو باشگاه مدعی تا این حد بر سر قرارداد با بازیکنی که دو سال پیش وارد سومین دهه عمرش شده پافشاری می کنند؟ گیریم تراکتوری ها بخاطر از دست دادن مفت و مجانی یکی از مهره های تأثیرگذار تیمشان بی خیال قضیه نمی شوند حتی با وجود اینکه مدیرعامل تراکتور در آخرین اظهارات خود اذعان کرده که آلوز دیگر برای آنها بازیکن نمی شود؛ اما سپاهانی ها چطور؟ آیا برای باشگاه اصفهانی به صرفه تر نیست که به جای پیگیری این پرونده با سه وکیل در فیفا و CAS سراغ جذب یک هافبک دیگر آن هم بدون دردسر برود؟ چرا برای سری که درد نمی کند دنبال دستمال می گردند؟
کافی است تنها لیگ سه فصل گذشته (از زمان حضور آلوز در تراکتور) را ورق بزنید و نیم نگاهی به عملکرد سایر همقطاران ایرانی و غیرایرانی این هافبک پرتغالی بیاندازید تا پاسخ این پرسش همچون روز برایتان روشن شود؛ بله قحط الهافبک است و آلوز در مدت حضورش در ایران نه تنها در پاس گل، بلکه در تأثیرگذاری کلی بر جریان بازی نیز از سایر همتایانش در لیگ سبقت گرفته است. اگر فقط تعداد پاسگل هافبک های حاضر در لیگ برتر را ملاک قرار دهیم، می بینیم که عدد گلسازی هیچیک از آنها در سه فصل اخیر از انگشتان دو دست عبور نکرده است. در این میان، با مرور کارنامه سه ساله آلوز در لیگ برتر علت اصلی کشمکش تی تی ها و طلایی ها بر سر این هافبک ۳۲ ساله روشنتر خواهد شد. او سه فصل پیش و در نخستین فصل حضورش در لیگ برتر، با ۱۲ پاس گل، برترین پاسور این رقابت ها و خیلی زود به ستون اصلی تراکتور تبدیل شد. فصل بعد دوباره با ۱۰ پاس گل و ۳ گل برای تیم تبریزی و دبل در تصاحب این عنوان نشان داد موفقیتش اتفاقی نبوده است. آلوز حتی در فصل گذشته که آمارش به ۴ پاس گل و ۳ گل در ۲۸ بازی تنزل یافت هم نقشی انکارناپذیر در قهرمانی تراکتور داشت. پربیراه نیست اگر مدعی شویم او با توانایی های مثال زدنی اش در بازی سازی، ایجاد موقعیت های پرشمار گلزنی و پاس کاری های دقیق یکی از مهره های کلیدی تیم اسکوچیچ در فصل بیست و چهارم بود. در واقع آلوز فراتر از یک هافبک معمولی است؛ او قادر است همچون فرمانده، نبض بازی را در میانه میدان در دست گرفته و به خوبی هرچه تمام تر بین دفاع و حمله پل بزند. چنین بازیکنی در فوتبال امروز ایران اگر نگوییم نایاب، کمیاب است.
آلوز ۳۲ ساله در مدت حضور خود در لیگ برتر ایران با نمایش های درخشانش در جمع تی تی ها ثابت کرده که در این قحطی عجیب و غریب هافبک تأثیرگذار، بهترین نعمت برای رهبری تیم در میانه میدان و بازی سازی است. این همه قیل و قال سر جذب او بی دلیل نیست چرا که هیچ عقل سلیمی می تواند در برابر وسوسه حضور چنینی موتور کارایی در ترکیب تیمش مقاومت کند. سپاهان خوب میداند یافتن چنین بازیکنی در بازار نقل و انتقالات، آسان نیست؛ چرا که سایر هافبک های موجود در لیگ برتر ثابت کرده اند نمی توانند پابه پای آلوز پیش آیند و سایر گزینه های خارجی هم یا کیفیت لازم را ندارند یا با توجه به شرایط اخیر کشورمان به این راحتی ها تن به حضور در لیگ برتر نمی دهند؛ بنابراین، سپاهان ترجیح می دهد به جای آنکه فانوس به دست دنبال جایگزین بگردد، به هر قیمتی شده آلوز را حفظ کند؛ حتی اگر ادعای تراکتور درباره عدم فسخ قرارداد این بازیکن ثابت شود و محرومیت موقت گریبانگیر او شود، باز هم ریسک کردن روی این مهره کلیدی ارزش دارد؛ چرا که آلوز ثابت کرده این توانایی را داردکه صرف حضور در ترکیب تیم ولو برای یک نیم فصل ورق را به نفع تیم خود برگرداند.
بیراه نیست که ماجرای پرونده هافبک پرتغالی با داستان فصل پیش علی بیرو مقایسه می شود. تراکتوری ها فصل پیش با جذب پرحاشیه بیرانوند، از مدافع عنوان قهرمانی پیشی گرفتند و روی سکوی نخست ایستادند؛ گلر ملی پوشی که همواره یکی از ستون های اصلی سرخپوشان پایتخت در کسب عنوان قهرمانی بود، این بار با حراست از سنگر سرخپوشان تبریز نقش بی بدیلی در تغییر معادلات قهرمانی به سود تی تی ها ایفا کرد. شاید سپاهان هم بتواند با متوسل شدن به همین حربه، جام طلای لیگ را این بار از تبریز به اصفهان منتقل کند. فرقی هم نمی کند که طبق ادعای تراکتور ماجرای بیرو با آلوز فرق داشته باشد یا نه؛ اینکه این هافبک همچون بیرانوند قراردادش را فسخ کرده باشد و یا بدون فسخ راهی نصف جهان شده باشد، هم تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمی کند. مهم آن است که او تصمیم گرفته از این پس با پیراهن طلایی به میدان برود؛ یا با متحمل شدن جریمه یا بدون دردسر. چه بسا این انتخاب، همان کلیدی باشد که در لیگ ۲۵ پس از یک دهه ناکامی درهای بسته قهرمانی را به روی سپاهان بگشاید.
مرضیه غفاریان








