«ثبات»؟! گشتیم نبود، نگرد نیست؛ منظورمان در فوتبال ایران است و به ویژه در بالاترین سطح رقابت های باشگاهی این رشته در کشورمان. این داستان نه مربوط به امسال است و نه حتی سال گذشته؛ سال هاست که «آش همان است و کاسه همان» و هر سال، پیش از آنکه کرکره بازار داد و ستد بازیکنان لیگ برتر بالا کشیده شود، تنور این بازار تابستانی با شایعات داغ و پیدرپی در خصوص خریدوفروش های احتمالی شعله ور می شود.
مدتهای مدیدی است که ثبات در غالب تیم های ایرانی هیچ محلی از اعراب ندارد. خرید و فروش بازیکن که پیش از این فرصتی بود برای تقویت تیمها، حالا به بزرگ ترین تهدید و مانع در مسیر موفقیت همان تیم ها تبدیل شده است. طنز تلخ ماجرا هم آنجاست که هر سال کارشناسان فوتبال این مرز و بوم و رسانه ها در همین ایام هشدار می دهند که این ورودی و خروجی های پرتعداد تیم ها در پنجره نقل و انتقالاتی با ثبات، یعنی اصلی ترین پارامتر موفقیت در فوتبال منافات دارد اما معامله گران این بازار هیچ وقعی به این نکته کلیدی نمی نهند.
بی ثباتی و تغییر و تحول گسترده در ارکان مدیریتی، کادر فنی و مهم تر از همه، ترکیب بازیکنان، سال هاست بلای جان بسیاری از تیم های حاضر در لیگ برتر شده است؛ اما گوش کسی به این حرفها بدهکار نیست. چراکه سوداگران این بازار فوتبالی با اعتقاد راسخ به اینکه «کاسب باید پا شکسته باشد»، تنها شرط موفقیت را در کمیت معاملات میدانند، نه کیفیت آنها و نتیجه این فعل فعالانِ بازار لیگ برای فوتبال ایران هم روشن تر از روز بوده و هست: ناهماهنگی بازیکنان در مستطیل سبز، افت فنی و ناکامی تیم ها در رقابت های داخلی و برون مرزی.
فاجعه آنجاست که در این دوره برخلاف روال معمول، با وجود رونق در داد و ستد بازیکن، تا به اینجای کار همه چیز بی سروصدا طی شده و هیچ خبری هم از منفجر کردن بمب در ورودی باشگاه ها نبوده؛ در حقیقت، بچه های کف این بازار در تابستان ۱۴۰۴ حتی یک ترقه هم برای ترکاندن نیافته اند. با اغراق و اغماض شاید بتوان عنوان مهیج ترین جابه جایی در این پنجره نقل و انتقالاتی را به کوچ گلرهای مطرح از اصفهان به تهران و بالعکس اختصاص داد.
در این میان، پُربیراه نیست اگر مدعی شویم که این روزها با ثبات ترین تیم فوتبال کشورمان، همان تیم تحت هدایت امیر قلعهنویی است. چرا که ژنرال در سه سالی که سکان هدایت یوزهای ایرانی را در دست گرفته با وجود وعده های مکرر برای جوانگرایی، همچنان به حضور چهرههای قدیمی و لیست تکراری سال های گذشته در رقبات های ملی تکیه دارد، بازی رسمی یا دیدرا دوستانه هم هیچ توفیری برای او نداشته است. ازاین مهمتر آنکه در این مدت، جایگاه امیرخان نیز روی نیمکت تیم ملی حتی با پسلرزه ای کوچک تکان نخورده تا پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر باز رکوردی دیگر(!) به کارنامه افتخارات خود بیافزاید؛ امیر در سه چهار سال گذشته یکی از باثبات ترین مربیان فوتبال ایران بوده؛ حتی سه ماه بیشتر از مجتبی حسینی، سرمربی باسابقه آلومینیوم اراک، که در این مدت بالاتر از هم قطارانش در لیگ برتر عنوان باثبات ترین مربی حاضر در این مسابقات را از آن خود کرده است.
این در حالی است که نیمکت مربیان لیگ برتر در تابستان جاری زلزله ۸ ریشتری را تجربه کرده تا جایی که از میان ۱۶ تیم حاضر در این رقابت ها، ۸ تیم یعنی نیمی از شرکت کنندگان قرار است فصل ۲۵ را با سکاندارانی جدید آغاز کنند. جالبتر آنکه در این میان سبزپوشان خرم آبادی گوی سبقت را از سایر رقبای خود بوده اند و در همین مدت دو مربی عوض کرده اند؛ آنها ابتدا و کمی پس از به صدا در آمدن سوت پایان لیگ ۲۴ با توافق با محمد ربیعی ردای هدایت خیبر را به تن سرمربی سابق ذوب آهن پوشاندند؛ اما ربیعی رسیده و نرسیده به خرم آباد، ساز جدایی کوک کرد تا پیش از آنکه روی نیمکت سبزپوشان این دیار بنشیند جای خود را به سید مهدی رحمتی بدهد که این خود «مشتی است نمونه خروار».
برای اینکه بهتر به عمق فاجعه پی ببرید، کافی است فقط به سبد خرید و فروش تابستانی دو نماینده باسابقه اصفهان در لیگ برتر نگاه کنید. علاوه بر تغییر سکانداران هر دو تیم و حتی بی نصیب نماندن صندلی مدیریت باشگاه طلاییپوش دیار نصف جهان از جا به جایی های گسترده در فوتبال ما، تیم سپاهان تا لحظه تنظیم این مطلب با ۱۰ ورودی قطعی، ۳ ورودی احتمالی، ۹ خروجی قطعی و ۲ خروجی احتمالی، چشم بازار را درآورده است. ذوبآهن هم با ۱۱ ورودی اصلی، یک ورودی احتمالی، ۶ خروجی قطعی و ۲ خروجی احتمالی با وجود گله مندی از جیب خالی خود چیزی از همشهری متمولش در فعالیت نقل و انتقالی کم نگذاشته است.
با این حساب با این فرمان که تیم های حاضر در بالاترین سطح رقابت های باشگاهی کشورمان در دست گرفته اند و در آشفته بازار تابستان ۱۴۰۴ بی وقفه به خرید و فروش بازیکن می پردازند، ما گشتیم نبود، شما هم نگردید که نیست؛ ثبات را میگوییم، یکی از مهمترین ارکان لازم برای کامیابی و موفقیت در دنیای توپ گرد، واژه ای که امروز فقط در تحلیلها و مصاحبه ها، به چشم می آید و لاغیر!
مرضیه غفاریان