تنور شایعات در بازار تابستانی، همچون هر سال، داغِ داغ است؛ اما جنس این شایعات عوض شده: دیگر هیچ خبری از پیشنهاد خارجی برای بازیکنان ایرانی به گوش نمیرسد؛ حتی در حد زمزمه، حتی در حد خبری ساختگی برای بازارگرمی از سوی بازیکن یا مدیربرنامه اش. نه فقط از اروپا، بلکه حتی از کشورهایی مانند بلژیک، روسیه یا شیخنشینهای عرب زبان که زمانی مشتریان پروپاقرص ستارههای لیگ برتر بودندهم فعلاً هیچ خبری در بازار نیست. این روزها، این سوی بازار یعنی در راسه مشتریان خارجی ستاره های داخلی، سکوتی مطلق حکمفرماست؛ سکوتی که بلندتر از هر خبری فریاد میزند: در این فصل هیچ خریدار از آن طرف آب حاضر نیست برای به خدمت در آوردن فوتبالیست های ایرانی دست به جیب مبارک ببرد.
تمام معاملات در فصل نقلوانتقالات، در درون مرزها مانده؛ از ترافیک بازیکنان در جاده دوطرفه اصفهان–تهران گرفته، تا تک و پاتکهای قابل پیش بینی باشگاههای مدعی برای ربودن نامهای تکراری لیگ؛ اما هیچ خبری از مقصد جدید یا حتی نجوایی درباره ماجراجویی تازه در آنسوی مرزها برای بازیکنان ایرانی در میانه این هیاهوها در شهر نپیچیده است.
فاجعه وقتی عمیقتر میشود که متوجه میشویم در بین این شایعات علیرغم اینکه هیچ خبری درباره ترانسفر شدن بازیکنان شنیده نمی شود، در مقابل، تا دلتان بخواهد، موج اخبار درباره بازگشت ستارههای دیروز در جریان است. همان ها که زمانی با آرزوی پیشرفت، راهی اروپا شدند و حالا دست از پا درازتر، با چمدانی از ناکامی، آماده بازگشت به لیگ برتر هستند. بازگشتهایی که نه هواداران را خوشحال میکند و نه تیمها را متحول؛ چرا که دیگر همه بهخوبی بر این نکته واقفند که بیشتر این بازیکنان، تاریخ مصرفشان گذشته و کارایی قابل اعتنایی برای عرضه ندارند که اگر غیر از این بود هرگز دیپورت نمی شدند.
طنز تلخ ماجرا هم آنجاست که وقتی به عقب برمیگردیم و فصل گذشته را در ذهن مرور میکنیم، درمییابیم که اصلاً پدیدهای برای صادرات نداشتهایم. لیگ ما فوتبالیست باکیفیتی برای در معرض فروش گذاشتن تولید نکرده است. در چنین شرایطی حتی عملکرد قابلقبول برخی جوانان مستعد در این فصل، همچون مهدی لیموچی و محمدمهدی محبی در سپاهان، امیرحسین حسینزاده در تراکتور، امین کاظمیان در آلومینیوم و یا علیاری در ذوبآهن، در حد درخشش داخلی باقی ماند و به دروازههای اروپا راه نیافت.
ماجرا اما به همین ها ختم نمی شود. این روزها حتی ستارههای باسابقه کشورمان نیز در بازارهای جهانی بی خریدار مانده اند. بازیکنانی که تا همین چند سال پیش در لیگهای اروپایی یا آسیایی بازی میکردند، یکییکی به مرزهای ایران نزدیک میشوند. علی قلی زاده با وجود درخشش در هفته های گذشته در لیگ لهستان، همچنان دور از رادار تیمهای مطرح اروپایی است و روزی نیست که خبری درباره پیوستن او به پرسپولیس در شبکههای اجتماعی دستبهدست نشود. اما تلختر آن که حتی سکانداران تیم های ایرانی هم دیگر روی خوشی به این بازگشتها نشان نمیدهند؛ بهترین شاهد بر این مدعا هم بیمیلی سرمربی ترکتبار پرسپولیس نسبت به بازگشت صادق محرمی از دینامو زاگرب به خط دفاعی سرخپوشان است.
در این بین تنها دلخوشی فوتبالدوستان ایرانی شده تماشای چند دقیقه درخشش سردار آزمون در تیم اماراتی یا قرار گرفتن نام باشوی سابق آبی ها در صدر برتری بازیکنان ادونک لیگ؛ دلخوشی های زودگذری برای فراموش نکردن روزگاری که شاهد تلألؤ ستاره های کشورمان بودیم، آنهم در آسمان فوتبال کشورهای معتبر جهان فوتبال.
بازار تابستانی این روزها داغ است؛ اما دادوستد بازیکن ایرانی در بین مشتریان خارجی دیگر از رونق افتاده و حرارت سابق را ندارد. باید پذیرفت که لژیونر شدن ستاره های کشورمان، دیگر برای فوتبال این مرزو بوم رؤیا نیست و حکم افسانه دارد. باید اذعان کرد فوتبال ایران از قطار جهانی حرفهایسازی نهتنها جا مانده؛ بلکه در ایستگاهی تاریک، بینقشه و بیمقصدو چراغ خاموش، مدام دور خودش میچرخد و «هرسال، دریغ از پارسال».
مرضیه غفاریان