همیشه شنیدهایم: «سالی که نکوست، از بهارش پیداست»؛ اما حالا با توجه به خبرهایی که از جابهجایی احتمالی در سنگر تیمهای مدعی وایرال شده، باید اذعان کنیم که این بار، سال نکوی(!) این تیمها قرار است از بازار داغ تابستانی کلید بخورد.
وقتی خبر می رسد پیام نیازمند در آستانه کوچ به پایتخت و پیوستن به پرسپولیس قرار گرفته و سپاهان برای پرکردن خلأ این گلر به دنبال انتقال سیدحسین حسینی از تهران به اصفهان است دیگر نمیتوان این جابهجاییها را دادوستدی معمولی در بازار نقلوانتقالات دانست. پر بیراه نیست اگر مدعی شویم این تغییرات، نشانه آشفتگی و تحولات عمیقتری است که از ابتدای فصل آینده، معادلات قهرمانی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و گریبانگیر تیم های مقصد و مبدأ این گلرهای ملی پوش خواهد شد. همچنین نباید فراموش کرد که این نقل و انتقال اگر قطعی شود بر سرنوشت و عملکرد این دو دروازه بان که سالها ثبات در این پست را در تیم سابقاشان تجربه کردهاند هم بیتأثیر نخواهد بود.
در فوتبال ایران، همواره گلر خوب حکم «پدرو مادر» تیم و تکیهگاه روانی آن را داشته است. وقتی تیمی مثل پرسپولیس ترجیح میدهد دوباره تغییری بزرگ در این نقطه حیاتی اعمال کند، یا سپاهان به اجبار و در واکنش به این شکار سرخ ها دست روی گلر آبی پوشان می گذارد و از طرفی دیگر استقلال نیز کاپیتانش را در حالت بلاتکلیف رها میکند تا خبر برسد که عن قریب است حسینی راهی اصفهان شود؛ یعنی فصل هنوز شروع نشده، لرزه بر ترکیب مدعیان افتاده؛ آن هم از آخرین خط و با جدایی قریب الوقوع«پدر و مادر تیم ها»!
این ماجرا، بیاختیار ذهنها را به تابستان فصل پیش سوق می دهد؛ زمانی که با جدایی علیرضا بیرانوند از پرسپولیس، زنگ خطر خیلی زود برای مدافع عنوان قهرمانی به صدا درآمد. سرخپوشان، پیش از آنکه لیگ آغاز شود، تکیهگاه اصلی خود در عقب زمین را از دست دادند. این جدایی، نهتنها شکاف بزرگی در ساختار دفاعی پرسپولیس ایجاد کرد، بلکه پیام روانی ناامنی و ناپایداری را هم به تیم تزریق کرد؛ تیمی که لیگ بیست و سوم را با انسجام دفاعی و تکیه زدن بر سکوی قهرمانی به پایان رسانده بود، با این جدایی مجبور به شروعی تازه، آنهم در منطقه ای بسیار حیاتی شده بود. در آنسوی ماجرا، اما تراکتور با شکار بیرانوند، اعتبار و اعتمادبهنفس کمسابقهای به ساختار دفاعی خود بخشید. حضور گلر شماره یک تیم ملی در سنگر پرشورهای تبریزی باعث شد تی تی ها جسورتر، مطمئنتر و تهاجمیتر بازی کند. در نهایت جدایی این وزنه از پرسپولیس همانطور که در ناکامی سرخ های تهران در دفاع از عنوان قهرمانی تأثیرداشت در سبقت گرفتن سرخ های تبریز از سایر مدعیان در ربودن جام طلا هم بی تأثیر نبود. حالا به نظر می رسد تاریخ قرار است تکرار شود؛ این بار نه فقط برای پرسپولیس بلکه دو رقیب دیرینه این تیم تهرانی هم در آستانه تجربه این چالش قرار دارند و دقیقاً به همین دلیل است که باید گفت: سالی که نکوست، از «بازار تابستانی اش» پیداست!
استقلال و سپاهان یک طرف؛ اما اینکه پرسپولیس با وجود پشت سر گذاشتن این تجربه و با توجه اینکه الکسیس گندوز در سنگر این تیم جا افتاده چرا دوباره در پی تغییر در این پست است جای سئوال دارد؟ آیا کارتال فقط در پی جذب گلر دوم مطمئن برای حراست از سنگر سرخ است یا باشگاه تهرانی با استخدام گلر شماره یک طلایی ها قصد ضربه زدن به رقیب دیرینه خود را دارد؟ هیچ بعید نیست که هدف پرسپولیس از جذب نیازمند، گرفتار کردن سپاهان در همان دامی باشد که فصل گذشته تراکتور برای آنها پهن کرد. در هر حال چه این اقدام را تاکتیکی برای تضعیف رقیب بدانیم و چه صرفاً جذب یک گلر مطمئن، این باشگاه اصفهانی بود که با تعلل در تمدید قرارداد گلر شماره یک خود، گوی و میدان را در نیل این مهم به سرخها واگذار کرد.
این اهمال برای تیمی که داعیه قهرمانی دارد، خطای استراتژیک به شمار می رود. هیچ بعید نیست سپاهان همچون ۴ سال پیش در انتهای فصل تاوان سنگینی بابت بیثباتی در سنگر تیمش بدهد. ارتش طلایی اصفهانی ممکن است دوباره به همان سرنوشتی دچار شوند که در لیگ بیست و یکم و در زمان نخستین جدایی نیازمند از جمع طلایی ها و کوچ او به پرتغال تجربه کردند. البته خود پیام هم در آستانه تکرار تاریخ و تجربه دوباره یک شکست قرار دارد؛ جدایی از تیمی که در آن روی فرم قرار داشت و سالها با حضور ثابت در سنگرش تکیهگاه مطمئن خط دفاعی آن محسوب میشد و عزیمت به جایی که هنوز مشخص نیست چه جایگاهی برایش در نظر گرفتهاند. بعید نیست نیازمند این بار در تهران در همان سراشیبیای بیافتد که پیش از آن در پورتیموننزه پرتغال آن را پیموده بود. البته، احتمال موفقیت هم برای این گلر ملی پوش وجود دارد؛ شاید پیام مانند علی بیرو، همقطارش در تیم ملی بتواند در ترکیب جدید بدرخشد و حتی به جام طلا برسد.
با این حال، نمیتوان منکر شد تیمی که سودای قهرمانی در سر دارد، بیش از هر چیز به ستونهایی محکم نیاز دارد. بازی با تعادل سنگر، در واقع بازی با سرنوشت است. تغییر در پست دروازهبان، بهویژه در تیمهایی مانند سپاهان و استقلال، بیش از آنکه تحول فنی باشد تهاجمی است مستقیم به ثباتی که طی سالهای گذشته در سنگر این دو تیم شکل گرفته است. این روزها که رقابت در صدر جدول فشردهتر از همیشه است، تیمی زودتر از همه به خط پایان می رسد که پیش از دیگران قفل محکمی بر دروازهاش زده باشد؛ نه تیمی که وقتی به خود میآید، میبیند کلید سنگر تیمش را به سود رقبا گم کرده و گلر با تجربه و ششدانگش، در قفس توری حریفان ایستاده است.
مرضیه غفاریان