زایندهرود، یکی از اصلیترین شریانهای حیات در فلات مرکزی ایران، با چالشهای بزرگی از جمله بارگذاریهای بیرویه و تخصیصهای نامتناسب دست و پنجه نرم میکند که لغو این تخصیصها، راهکاری موثر و قابل اجراست که بدون نیاز به انتقال آب از حوضههای دیگر میتواند به احیای رودخانه و تالاب گاوخونی کمک کند.
عاطفه علیان: حجم آب انتقالی از سرشاخههای دز و کارون به حوضه زایندهرود به میزان ۶۵۰ میلیون مترمکعب در سال در شرایط نرمال و کمتر از ۳۰۰ میلیون متر مکعب در سالهای خشک میرسد در حالی که کل بارگذاریها و تخصیصها در بالادست زایندهرود، بدون کاهش در سالهای خشک، ۸۰۰ میلیون مترمکعب است.
این حجم زیاد بارگذاری و تخصیص به مرور زمان زایندهرود را تهدید کرده و باعث خشکاندن بخشهایی از این رودخانه تاریخی و تالاب گاوخونی شده است.
زنده رود از حیات تا مرگ
زایندهرود، که زمانی با جریان پرآب و حیاتبخش خود به تمدنسازی و رونق اصفهان و منطقه فلات مرکزی ایران کمک میکرد، امروزه با چالشی بزرگ مواجه شده است.
این رودخانه که به علت بحرانهای آبی و تصمیمات مدیریتی نامناسب، به تدریج توانایی تامین آب مورد نیاز خود را از دست داده، در بسیاری از سالها در بخشهای میانی و پایینی خود خشک شده است.
زایندهرود به دلایل مختلفی از جمله حکمرانی غلط در حوزه آب، عدم شفافیت در منابع و مصارف، کاهش بارشهای پایدار نظیر برف و سیاستهای نامتوازن تخصیص آب، در آستانه نابودی قرار دارد.
کارشناسان آب و محیط زیست با نگرانی به این نکته اشاره میکنند که حجم آب انتقالی از سرشاخههای دز و کارون به حوضه زایندهرود، در حالت نرمال ۶۵۰ میلیون متر مکعب در سال است که این میزان معادل تنها سه درصد از آبدهی کارون است اما در سالهای خشک، این حجم به کمتر از ۳۰۰ میلیون متر مکعب کاهش مییابد، به طوری که نمیتواند به نیازهای آبی زایندهرود و اکوسیستمهای متصل به آن پاسخ دهد.
به گفته محمدرضا علیزاده، کارشناس منابع آب و استاد دانشگاه، این میزان از انتقال آب، اگرچه در شرایط نرمال میتواند تا حدودی به بهبود وضعیت زایندهرود کمک کند اما در سالهای خشک، عملاً تأثیر چندانی ندارد و نمیتواند جلوی خشکی رودخانه را بگیرد. انتقال آب اگر بدون توجه به ظرفیت طبیعی رودخانه و نیازهای زیستمحیطی انجام شود، نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه ممکن است اکوسیستمهای محلی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
تخصیصها و بارگذاریها در بالادست: بحران یا نیاز؟
کل تخصیصها و بارگذاریها در بالادست حوضه زایندهرود ۸۰۰ میلیون متر مکعب برآورد شده است که حتی در سالهای خشک نیز این میزان کاهش نمییابد. این حجم تخصیص و بارگذاری، بیشتر از میزان آب انتقالی از کارون به زایندهرود است و به تدریج باعث کاهش جریان زایندهرود و خشکی تالاب گاوخونی شده است.
تخصیصها و بارگذاریها در بالادست زایندهرود، یکی از عوامل اصلی خشک شدن بخشهای پاییندست و تالاب گاوخونی است
بهزاد حیدری، کارشناس محیط زیست و از پژوهشگران حوزه تالابها، به این نکته اشاره میکند که تخصیصها و بارگذاریها در بالادست زایندهرود، یکی از عوامل اصلی خشک شدن بخشهای پاییندست و تالاب گاوخونی است.
در حالی که این بارگذاریها و تخصیصها بیش از ۵۰ درصد مجموع آبدهی طبیعی و آبهای انتقالی در سالهای نرمال و تا ۸۰ درصد این مجموع در سالهای خشک را شامل میشود، در عمل زایندهرود و تالاب گاوخونی عملاً به تدریج خشک میشوند.
پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی خشکی زایندهرود
خشک شدن زایندهرود نه تنها بر اکوسیستمهای محلی و تنوع زیستی منطقه تأثیر منفی گذاشته، بلکه پیامدهای اجتماعی و اقتصادی گستردهای را نیز به همراه داشته و منجر به از دست رفتن مشاغل وابسته به این رودخانه، کاهش تولیدات کشاورزی و حتی بروز مهاجرتهای اجباری در برخی مناطق شده است.
تالاب گاوخونی، که به عنوان مقصد نهایی زایندهرود نقشی حیاتی در حفظ تعادل زیستمحیطی منطقه دارد، نیز به طور کامل خشک شده است. این تالاب با نابودی تدریجی خود، اثرات منفی بر آب و هوای، تنوع زیستی و حتی سلامت پنج استان مرکزی کشور به دنبال داشته است.
به گفته عبدالرضا رضایی، پژوهشگر اکولوژی و مدیریت منابع آب، خشکی زایندهرود و تالاب گاوخونی منجر به ایجاد ریزگردهای سمی و تهدید سلامت افراد ساکن در منطقه شده است.
در کنار این مشکلات، کاهش جریان زایندهرود به از دست رفتن زیستگاههای طبیعی و گونههای جانوری بومی نیز منجر میشود که بازگشت این گونهها پس از خشک شدن تالاب و رودخانه ممکن است غیرممکن باشد.
راهکارهای پیشنهادی: احیای زایندهرود و تالاب گاوخونی
راهکارهای زیادی از سوی کارشناسان و فعالان محیط زیست برای احیای زایندهرود و تالاب گاوخونی پیشنهاد شده است. یکی از این راهکارها، لغو یا کاهش تخصیصها و بارگذاریها در بالادست زایندهرود است. به گفته کارشناسان، کاهش تخصیصهای غیرضروری و مدیریت بهینه مصرف آب، جدیت در پروژه ماندگان و شفافیت در منابع و مصارف آب در احیا زایندهرود موثر است.
لغو تخصیصها و بارگذاریهای غیرضروری در بالادست زایندهرود، راهکاری موثر و قابل اجراست که بدون نیاز به انتقال آب از حوضههای دیگر میتواند به احیای رودخانه و تالاب گاوخونی کمک کند
علیرضا یگانه، کارشناس مدیریت منابع آب، معتقد است که لغو تخصیصها و بارگذاریهای غیرضروری در بالادست زایندهرود، راهکاری موثر و قابل اجراست که بدون نیاز به انتقال آب از حوضههای دیگر میتواند به احیای رودخانه و تالاب گاوخونی کمک کند. این اقدام، نه تنها از نظر اقتصادی بهصرفهتر است، بلکه با ایجاد تعادل در جریان طبیعی رودخانه، به پایداری بیشتر اکوسیستم زایندهرود نیز کمک میکند.
راه به سوی آینده
زایندهرود، به عنوان یکی از مهمترین منابع آبی و زیستمحیطی فلات مرکزی ایران، با چالشهای متعددی مواجه است که در صورت عدم مدیریت صحیح، ممکن است به نابودی کامل این رودخانه و تالاب گاوخونی منجر شود. با توجه به تحلیلهای انجام شده، میتوان نتیجه گرفت که لغو تخصیصها و بارگذاریهای غیرضروری در بالادست، یکی از مهمترین و اجراییترین راهکارها برای احیای زایندهرود است.
اگرچه این تغییرات نیازمند عزم جدی و همکاری تمامی نهادها و سازمانهای مرتبط است اما نباید فراموش کنیم که اجرای این سیاستها، به مرور میتواند زایندهرود را از خطر نابودی نجات داده و میراث زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی این رودخانه را برای نسلهای آینده حفظ کند.