درحالی که مدعیان لیگ برتر درحال تقویت تیم خود هستند ناگهان خبر می رسد که مهاجم فراری سرخ ها بدش نمی آید دوباره به این تیم برگردد!
ردو بدل شدن ۳ قلب قرمز در پیج شخصی یورگن لوکادیا در اینستاگرام شایعه تمایل این بازیکن هلندی به پوشیدن دوباره پیراهن پرسپولیس را به سرخط اخبار رسانه های ورزشی ایران آورد. ماجرا از این قرار است که یکی از هواداران این تیم تهرانی در پیج شخصی لوکادیا از او می خواهد به پرسپولیس برگردد و برایش قلب قرمز کامنت می کند. خبرگزاری های ورزشی هم دو قلب قرمزی که لوکادیا در پاسخ به این فرد کامنت می کند را چراغ سبز این بازیکن به سرخ ها تعبیر می کنند! این درحالی است که اگر به پیج لوکادیا در اینستاگرام سربزنید می بینید که مهاجم فراری پرسپولیس(بازیکنی که پیش از شروع هفته دوازدهم لیگ بیست و دوم و در آستانه دربی حساس پایتخت درحالی که با سرخ ها قرارداد داشت بدون هماهنگی با این باشگاه، ایران را برای همیشه ترک کرد) در واکنش به اکثر کامنت های محبت آمیز طرفدارانش در این شبکه مجازی، یکی دوتا قلب قرمز می گذارد. در بین این همه قلب سرخ ناگهان ۲ تا از آنها معنی خاص پیدا می کند و علاقه لوکادیا به بازگشت به ایران و مهمتر از آن پوشیدن پیراهن سرخ تیم تهرانی را تداعی می کند! نکته طنز ماجرا هم آنجاست که گمانه زنی ها درباره تمایل این مهاجم فراری به تیم سابقش در روزهایی مطرح شده که اکثر ستاره های این تیم به بهانه های متعدد قهرمان لیگ را به مقصد تیم های دیگر ترک کرده اند.
نکته طنز ماجرا هم آنجاست که این روزها بازیکنانی که بارها به صراحت (و نه با قلب های سرخ اینستاگرامی) دم از علاقه به حضور در پرسپولیس زده اند و پوشیدن پیراهن سرخ این تیم را رؤیای بچگی خود عنوان کرده اند اصرار دارند حالا که همه چیز برای تعبیررؤیای آنها فراهم شده با چرخش ۱۸۰ درجه ای از پیوستن به این تیم اجتناب می کنند. بعضاً بازیکنان باتجربه ای که سابقه درخشش در این تیم تهرانی را هم داشته اند و در فصل های پیش مجبور به ترک تیم محبوب(!) خود شده اند هم دلشان با این تیم نیست و به بهانه تجربه چالش جدید می خواهند پیراهن رقیب سنتی سرخ ها را به تن کنند.
حتی حسن عبدالکریم هم با اینکه هنوز یک فصل دیگر از قراردادش با پرسپولیس باقی مانده ساز جدایی کوک کرده و پارا فراتر گذاشته و با امضای قرارداد با الوکره قطر خطر محرومیت از فوتبال را هم به جان خریده است! حال در این روزها که همه از پرسپولیس گریزان شده اند چه شده که لوکادیای فراری خیال بازگشت به این تیم به سرش زده؟ اینکه چرا بازیکنانی که دم از علاقه به پرسپولیس می زده اند راهی تیم های دیگر می شوند که اظهر من الشمس است و نیازی به شرح بیان ندارد اما عمق فاجعه آنجاست که بازیکنانی در حد لوکادیا که این روزها در یکی از تیم های رده چندمی اسپانیا توپ می زند(علیرغم درخشش او در دوران حضورش در پرسپولیس) به صرف ۲ قلب قرمز به مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر ایران لینک می شود. البته وصل شدن اینگونه بازیکنان به تیم های ایرانی فقط مربوط به این مورد نبوده و پرسپولیس هم اولین تیمی نبوده که بازگشت این مهره های کذایی در نبود بازیکن تراز اول، مطالبه هوادارانش می شود و آخرین تیم هم نخواهد بود. اینها همه در حالی است که تنور نقل و انتقالات فوتبال این روزها نه فقط در ایران بلکه در سراسر دنیای فوتبال داغ شده است. با این تفاوت که سوداگران این بازار در ایران خیلی که هنر کنند برای جذب ستاره های نوظهور لیگ برتر سرودست می شکنند یا همچون روال معمول هرساله تلاش می کنند که با جذب مهره های نامی (شما بخوانید یاغی) تیم رقیب به خیال خود مهیب ترین(!) بمب ها را دم در ورودی باشگاه خود منفجر کرده و گوش فلک را کر کنند! خبرهای جذاب نقل و انتقالاتی این بازار داغ در ایران در تابستان جاری محدود شده به جنگ تیم های مدعی برسر حفظ یا جذب بازیکنانی چون مهدی ترابی، علیرضا بیرانوند، رامین رضاییان، فرشاد احمدزاده و… یا گمانه زنی درخصوص حضور دوباره برخی از لژیونرهای ایرانی در لیگ برتر، در حالی که اکثر قریب به اتفاق آنها اصلاً تصمیم به بازگشت به ایران ندارند الا آن دسته از ستاره هایی(!) که دیپورت شده اند و به ناچار فیلشان یاد هندوستان کرده است. کشمکشی که بین مدعیان لیگ برای به عضویت درآوردن این شاه ماهی های(!) خارج رفته صورت می گیرد هم در نوع خود جالب توجه است. بدتر از همه اینها تفاوت دادوستد بازیکنان در کشورهای عرب زبان حاشیه خلیج فارس با فعالیت نقل و انتقالاتی در لیگ برتر خلیج فارس است. مدیران این باشگاه های شیخ نشین ها به خصوص باشگاه های عربستان برای جذب ستاره های مطرح اروپایی با یکدیگر رقابت می کنند و سرودست می شکنند، آن وقت همتایان آنها در ایران به هایجک کردن چند مهره که نامی در لیگ ایران برای خود دست و پا کرده اند افتخار می کنند.
نه منکر توانایی بازیکنان کشورمان هستیم و نه اینکه پول هنگفتی که کشورهای متمول عربی برای به خدمت در آوردن ابرستاره های دنیای فوتبال از جیب مبارک خرج می کنند را نادیده می گیریم. امابه جرأت می توان مدعی شد با پول بی زبانی که باشگاه های ایرانی برای منفجر کردن بیشترین بمب(که اکثر آنها هم خنثی هستند و عمل نمی کنند) در این نقل و انتقالات برباد می دهند، می توان روی خرید یکی دو بازیکن مستعد هزینه کرد و کیفیت را فدای کمیت نکرد. حداقل اش آن است که متولیان دادو ستد در این بازار می توانند اسیر بازارگرمی برخی بازیکن ها نشوند و به قلب های رنگی که بعضاً قصد متحمل کردن مهره های بنجل به آنها را دارند نخورند تا از این پس شاهد حضور بازیکنان حرفه ای(!) که حتی به قراردادهای خود پایبند نیستند در آسمان فوتبال ایران نباشیم.
خبرنگار زاینده رود: مرضیه غفاریان