در هر دانه برف، تعداد زیادی بلور یخ موجود است و انعکاس نور در تمام جهات این بلورها سبب میشود که دانههای برف به رنگ سفید مشاهده شوند.
برف در هفته گذشته مهمانِ شهرهای زیادی بود و آنها را سفیدپوش کرد. برف از آن پدیدههایی است که بیشتر مردم در برابر آن صفر و صد هستند؛ یا عاشق برف هستند یا از برف و سرما و راهرفتن در آب و گل و یخ بیزارند. بههرحال برف یک پدیده علمی است و وقتی میبارد که آسمان و دما و هوا مناسب بارش باشد. البته شاعرها هم برف را دوستدارند و تعریف و تشبیههای زیادی درباره آن وجود دارد. برای مثال صائب تبریزی میگوید: «در لحاف فلک افتاده شکاف/ پنبه میبارد از این کهنه لحاف» چند کشور آنطرفتر از ایران یعنی در ژاپن هم برف در ادبیات، انیمه و مانگاهای ژاپنی پدیده بسیار محبوبی است. امروز میخواهیم از دلایل علمی موضوعاتی بگوییم که به برف ربط دارند.
چرا برف، بو دارد؟!
یک روز سرد زمستانی بیرون میروید و بویی به مشامتان میخورد. نمیتوانید آن بو را توضیحدهید، ولی میدانید که این فقط یک معنی میتواند داشتهباشد؛ برف. دانشمندان میگویند این خیالبافی نیست و هوا واقعا قبل از بارش برف بوی متفاوتی دارد. «پاملا دالتون» پژوهشگر میگوید: این رایحه را میتوان در سه کلمه خلاصه کرد: هوای سرد، رطوبت و یک عصب تحریکشده در مغز. وقتی دمای هوا کم میشود مولکولهای موجود در هوا کند شده و باعث میشود بعضی از بوها تندتر نباشد. همچنین با بالا رفتن رطوبت هوا سیستم بویایی تقویت میشود و بینی آدمها گرم و مرطوبتر از قبل است. درنهایت بوی برف با تحریک عصب سهقلوی مغز که بزرگترین عصب جمجمه است، برای مغز تفسیرمی شود.
تولد آدمبرفیها کی و کجا؟
تابهحال از خودتان پرسیدید که سروکله آدمبرفیها چطور پیداشد؟ اصلا کسی از تاریخچهشان خبر دارد؟ عکسهایی از دهه ۱۸ میلادی وجود دارد که در آن چند آدمبرفیثبت شدهاست، اما باز هم تاریخ دقیقی از زمان تولد آدمبرفیها وجود ندارد. دورهای در قرون وسطی آدمها برای ساخت آدمبرفیها حسابی فکر میکردند و مهارت به خرج میدادند. ابزار زیادی نداشتند و برف مانند لوازم هنری رایگانی بود که آسمان برایشان تهیهمیکرد. قدمزدن در بین آدمبرفیهای معنادار تفریح زوجهای جوان در ایتالیا بود و آنها مثل یک گالری هنری آثار را تجزیه و تحلیل میکردند. جالب است بدانید در سال ۱۴۹۴ میلادی میکلآنژ ۱۹ ساله با ساخت یکی از همین مجسمههای برفی شناخته و بعدها به میکلآنژ معروفِ مجسمهساز تبدیل شد.
یخها و خرسهای قطبی
تمام زندگی یک خرس قطبی حول برف و یخ در دریا و اقیانوسها میچرخد. اگر یخ دریا ناپدید شود خرسهای قطبی هم وجود نخواهند داشت. یخ برای زندگی خرسهای قطبی ضروری است، چون یک اکوسیستم کامل برای تغذیه خرسها دارد. پلانکتونها و مواد ریزمغذی در یخها زندگیمیکنند، آنها غذای فوک و ماهیها میشوند و به اینترتیب یک زنجیره غذایی برای خرسها بهوجود میآید. بدن خرسها برای زندگی در یخ ساخته شدهاست و شناگرانی قوی هستند، ولی دانشمندان میگویند آنها برای شنا باید انرژی زیادی مصرفکنند و بهتر است روی یخها پیادهرویکنند، اما در سالهای گذشته یخهای قطبی بر اثر گرمایش جهانی چند تکه شده و باعث ترس تولههای جوانی شده است که بدن ضعیفی دارند و هنوز لایه چربی عایق برای تحمل شنا در قطب را ندارند.