کد خبر:18963
پ
IMG12052059
به چله غمِ و سوگ سرورِ آزادگان جهان رسیدیم؛ در اربعینی که جهانی شده است

پرچم عشقت بالا، اباعبدا…

لب هایم هنوز حلاوتِ «احلی من العسل» بعد از خوردن چای عراقی ات را دارد. خوش به حال خیالم که در حرمت مانده است و هرچه خاطره دارد، از آن محل دارد. برای منِ باز جامانده از زیارت کنج شش گوشتان، کاش مرهمی باشد تا آرام بگیرد این جانی که شما جهانش هستید. این جامانده […]

لب هایم هنوز حلاوتِ «احلی من العسل» بعد از خوردن چای عراقی ات را دارد. خوش به حال خیالم که در حرمت مانده است و هرچه خاطره دارد، از آن محل دارد. برای منِ باز جامانده از زیارت کنج شش گوشتان، کاش مرهمی باشد تا آرام بگیرد این جانی که شما جهانش هستید. این جامانده ای که باز هم نشد کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپار باشد.

این بی قراری عجیب نیست آقا. محبت ما به شما ریشه در ازل دارد و غلامتان به من آموخت در میانه خون، که روسیاهی ما نیز راه حل دارد. شاید بشود از همین جا سلام بدهم به تو ای سلیمان جهان. ای دردانه خلقت خدا، ای جان و جهان ما، آقای دلیلِ همه بکاء و لبخندهای ما از کودکی تا به حال. ارباب غریب، سربریده سربلندِ تاریخ، سالار زینب، ذبیح العطشان، قتیل العریان، ای که هرصبح و شام سلام که می دهم، یادم می آید تو را دَر هم کشتنت، برای چند دینار و دِرهم کشتنت…

و حالا دوباره من مانده ام؛ آشفته تر از باد در غربت دنیا، دلتنگ تر از غنچه و بی رنگ تر از دریا هستم وقتی به ساحل امن آغوشت نرسیدم باز. وقتی دوباره جا ماندم.

جانسوزتر از آه و بارانی تر از ابرها، حالِ من است بی کربلای تو. بدون طیِ طریقِ بهشت در مسیر مشایه.

قسمتم که نشد، از دور سلام می دهم از این گوشه دلتنگی در شهرِ شهدا، از جانب شهدا و از جانب همه جامانده ها. هرچند ما همه عمر هم که دلتنگ باشیم و در تب و تاب دوباره دیدنت بسوزیم، حتی به صدفرسنگیِ درکِ حال دردانه سه ساله ات هم نمی رسیم…

دلتنگیم و دلخوشم که میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ است در آغاز و در نهایت نیست. همیشه آن‌که نرفته است، بی‌قرارتر است، همیشه آن‌که نرفته است، کم‌سعادت نیست.

و حالا به رسم هرصبح و شام، به سنت هر سال، به یاد و نیابت همه آنها که بی قرار اربعین بودند و قرارشان تویی، از دور سلام. نشد که عشق آن حوالی را پر بزنم. شکسته بال بودم. بر شوره زار دلم ببار حضرت باران. حضرت عیسی تر از مسیح که تو هنوز همان حسین بچگی منی.

به تو از دور سلام؛ سلام ای بالانشین، سلام ای خونین جبین. جان ما به فدایت. پرچم عشقتان تا ابد بالاست.

 

پریا پارسا

 

منبع
زاینده رود
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید