هنوز صدای چکشهای کوچک استادکاران روستای «پیکان» جرقویه اصفهان بر روی تخت پاپوشهای سپیدفام سنتی به گوش میرسد و تخت کشی گیوه ها، رمز بقای تولیدات سنتی منطقه شرق دیار «نصف جهان» است.
بوی کهنگی، پشم گوسفند و چرم دباغی شده در فضای کارگاه پیچیده و دیوارهای خشتی و سقف گنبدی شکل آن، روایتی کهن از زندگی عاشقانهای محسوب میشود که هنر دیرپای گیوه دوزی این دیار را چاشنی خود کرده است.
تابلویی از پرتره مردی کهنسال بر روی طاقچه کارگاه از عشق خانوادگی و پیشهای ریشهدار روایت میکند و من برای تماشا و ثبت تلاش هنرمندان پیشکسوت فعال در عرصه تولید این پاپوش سنتی ایرانی و کمک به احیای آن، مسیر ۷۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر اصفهان را پیمودم.
محمدرضا پروانه با پای برهنه اش، کنج دیوار کارگاهش بر روی زمین گِلی نشسته تا در پرتو اندوخته های کاری عمر۷۰ سالهاش، همچنان استوار و ثابت قدم، با دلمایه عشق و شکیبایی، خالق پای افزار سنتی برای روستاییان باشد.
او با دقت نخها را درهم میتنَد، پارچهها را لایه لایه روی هم میچسباند و با ابزار ساده اما کارآمدش به خلق محصولی فکر میکند که قرار است با سرانگشتان هنرآفرینش، بعد از ساعتها کار و تلاش شکل بگیرد.
سکوت مرد گیوه دوز، صدای کوبش موزون چکشش روی تخت پاپوش در حال تولیدش را در کارگاه پررنگتر کرده است، انگار نبض ضعیف هنر در دل روستای پیکان هنوز میتپد.
او هرازگاهی، نگاهی به طاقچهی قدیمی کارگاه خود میاندازد که روی آن گیوههای دوخته و آماده چیده شده است، پیرمرد هنرمند بالاخره نجواکنان لب به سخن میگشاید و با درخشش مردمک نگاهش میگوید: بعد از گذشت ۷۰ سال آزگار هنوز هم از کارم لذت میبرم، اما دیگر کمتر کسی باقی مانده است تا این کار را ادامه دهد.
گیوهدوز پیکانی خاطرنشان میکند: گیوه تنها یک پاپوش ساده نیست بلکه بخشی از زندگی روستاییان ایران بوده و مردان روستای ما خودشان کار تولید آن را انجام میدادند اما امروز دیگر کمتر کسی دل به این هنر دیرپا میدهد.
پروانه از جایش برمیخیزد و بعد از عبور از یک راهروی کوتاه و غباراندود، در آبی رنگ اتاقی قدیمی را میگشاید و در میان اثاث البیت زندگی ساده اش، طاقچهای پر از گیوههای آماده را که بر روی هم چیده شده اند، نشانم میدهد و با تبسمی بی رمق میگوید: خوشحالم که هنوز تعدادی از جوانان، دل به این کار بستهاند و با همتشان می خواهند هم هنر گیوهدوزی روستایمان را زنده نگه دارند هم چرخ زندگی خودشان را بچرخانند.
مرد هنرمند با پوشیدن یک جفت گیوه و خرامیدن در محیط کارش تاکید میکند: گیوه مرغوب باید کفش پنبهای بوده و رویهاش با نخ محکم تابیده شده باشد و ظرافت رویه گیوه، کار دست زنان و تخت کشی آن هنر دست مردان روستاست که با ابزاری مثل درفش، دوال، مشته و کف کوب انجام میشود.
این پیشکسوت هنر تخت کشی گیوه جزو معدود هنرمندانی است که هنوز کارگاه محقرش در روستای پیکان جرقویه فعال است و در نزدیکی کارگاه او با هنرمند پیشکسوت دیگری آشنا میشوم که او هم بیش از نیم قرن از عمرش را صرف تخت کشی گیوه کرده است و همچنان نیز میکوشد تا این میراث کهن را زنده نگه دارد.
سیدمصطفی سجادی با لحنی دغدغهمند یادآور میشود: در طول ۶۰ سال فعالیتم، پنج سالش را برای اداره میراث فرهنگی کار کردم اما تصمیم گرفتم بقیه عمرم را در کارگاهم بگذرانم و با همین کار هفت فرزندم را هم بزرگ کرده ام.
سجادی با اشاره به نگرانی اش از آینده شغلی خود آرزو دارد تا بعنوان یک پیشکسوت درآمد ثابتی داشته باشد و با خیالی آسوده به کارش ادامه دهد و کورسوی چراغ یکی از کانونهای تولید این هنر را همچنان فروزان نگه دارد.
او میگوید: این پاپوش سالها بهترین همراه کشاورزان و دامداران بوده اما حالا با وجود جولان صنعت کفش و استفاده کمتر از گیوه، هنوز هم علاقمندان خاص خود را دارد.
در ژرفنای نگاه هنرمندانه سجادی و در پس حرکات دستهایش بر تخت گیوه، هنوز هم میتوان نور امید را دید.
او که نگران همسر بیمار خود است، کلاه سبزش را بر سر میگذارد و سوار بر دوچرخه اش، در پیچاپیچ کوچه پس کوچههای گلی روستا و در انتهای کوچهای روبه افق، محو میشود.
حمایتها و چالشهای پیش روی هنرمندان گیوهباف
با معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اصفهان در باره هنر گیوهبافی و تخت کشی این پاپوشهای سنتی به گفت وگو می نشینم.
نورالله عبداللهی با اعلام اینکه هنر گیوه دوزی در معرض خطر انقراض قرار دارد، میگوید: اکنون حدود ۳۰ نفر در روستاهای «محمدآباد» و «پیکان» مجوز فعالیت تخت کشی گیوه را دریافت کردهاند و ۸۰ نفر دیگر هم بدون مجوز، مشغول کارند.
وی با اشاره به اینکه بیشتر زنان این مناطق به کار گیوهبافی و مردان به گیوهدوزی مشغول هستند، تصریح میکند: تولیدات این هنرمندان به استانهای کردستان و کرمانشاه ارسال میشود.
وی خاطرنشان میکند: در اصفهان یک کارگاه و فروشگاه در میدان «نقش جهان» فعال است اما بسیاری از مراحل تولید این پای افزار سنتی توسط زنان و مردان در خانهها و بیشتر در روستای محمدآباد جرقویه انجام میشود.
عبداللهی در باره حمایت از هنرمندان این عرصه تاکید میکند: ما به این افراد تسهیلاتی ارائه کردهایم و تعدادی از آنها بیمه شدهاند و ۱۰ نفر دیگر نیز در حال بیمه شدن هستند.
به گفته معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی اصفهان، اینک فضا برای مشارکت هنرمندان این رشته در برخی نمایشگاهها و فروش محصولاتشان و برپایی کارگاه های آموزشی فراهم شده است.
وی در باره تطبیق هنر گیوهدوزی با نیازهای بازار و سیاستهای اداره میراث فرهنگی برای ماندگاری این هنر نیز اظهار میدارد: برخی تغییرات مانند گلدوزی بر سطح رویه این پاپوشها یا تطبیق آن با کفشهای مدرن انجام شده است تا علاوه بر حفظ شکل سنتی آن، نیاز بازار هم تأمین شود.
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی اصفهان در باره نقش نمایشگاهها در معرفی این هنر نیز معتقد است: تلاش برای ثبت هنر گیوه بافی بعنوان یک میراث ناملموس انجام شده است و یکی از حمایتهای دولت، برپایی نمایشگاههاست تا علاوه بر معرفی این هنر و هنرمند این رشته، فرصت برای فروش محصولات آنان نیز فراهم شود.