نمایش «رومئو ژولیت و دو شاخه گل رز» با بازی درخشان الهام رضایی و دکور مناسب، داستان عاشقانهای پیچیده را در فضایی تاثیرگذار به تصویر میکشد.
نمایش «رومئو ژولیت و دو شاخه گل رز» به نویسندگی و کارگردانی پیمان کریمی که در تالار هنر به روی صحنه رفته، تلاش قابل توجهی دارد تا در بستری عاشقانه و درام اجتماعی، مفاهیم پیچیدهای چون عشق، سرنوشت و امید به زندگی را به نمایش بگذارد. در این نمایش، کارگردان با بهرهگیری از متن پر از احساس و شخصیتهای انسانی پیچیده، قصد دارد تا مخاطب را با خود به دنیای درونی دو فرد عاشق یکی سالم و دیگری کمتوان ذهنی ببرد و در این مسیر با دنیای مملو از احساسات مختلف چون نفرت، امید و زیبایی رو به رو کند.
بازیهای قابلتحسین و ضعفهای غیرقابلانکار
بازی الهام رضایی در نقش دختر کمتوان ذهنی این نمایش یکی از نقاط قوت بیچونوچرای اثر است. تسلط او بر متن، زبان بدن قوی و انتقال مؤثر احساسات به مخاطب، قابلتحسین است. رضایی نه تنها با حرکات بدنی خود، بلکه با استفاده از درک عمیق خود از شخصیت، نقش را به خوبی ایفا میکند و احساسات دختر را در لحظات مختلف بهطور بیواسطه و قابل باور به تماشاگر منتقل میکند. از سوی دیگر، سعید یار دوستی در ایفای نقش مرد عاشق این نمایش نتوانست به اندازه کافی احساسات پیچیده شخصیتش را منتقل کند. ضعفهای بازی او به ویژه در بروز هیجاناتی چون خشم، اندوه و امید باعث میشود که ارتباط با مخاطب تا حدی قطع شود. این ناتوانی در نشان دادن ویژگیهای احساسی، در کنار عدم گریم مناسب برای شخصیت، باعث میشود که باورپذیری نقش به شدت پایین بیاید و تماشاگر نتواند به راحتی با شخصیت مرد نمایش همذاتپنداری کند.
دکور چشم نواز
دکور نمایش، که بهخوبی در فضای تالار هنر قرار گرفته است، به شکل مناسبی با فضاسازی داستان همراستا است. طراحی صحنه علاوه بر اینکه به دقت به وضعیت روانی و محیطی شخصیتها پرداخته، توانسته تأثیرگذار باشد و به ایجاد فضایی هماهنگ با متن کمک کند. با این حال، استفاده از جزئیات بیشتر و عمقگذاری بیشتر در صحنهها میتوانست نمایش را از نظر بصری غنیتر کند.
کندی و شتاب زدگی در پایان
ریتم نمایش یکی از بخشهای اصلی آن است که با کمی تغییر میتواند به شکلی مؤثرتر مخاطب را همراه خود کند. در ابتدای نمایش، ریتم کند و گاه طولانیمدت دیالوگها و تعاملات باعث میشود که تماشاگر در روند داستانی به سختی همراه شود و حتی ممکن است از توجه به جزئیات غافل گردد. اما در نهایت، ناگهان ریتم نمایش بهشدت افزایش مییابد و نمایش بهطور غیرمنتظرهای به پایان میرسد. این تغییر ناگهانی و شتابزده در خاتمه میتواند بر تجربه تماشاگر تأثیر منفی بگذارد.
گسست ارتباط با مخاطب
یکی از ضعفهای عمده نمایش در بخش دیالوگها، سرعت بالای خواندن آنها است که گاه باعث میشود مخاطب نتواند بهطور کامل به مفاهیم و پیامهای درونی شخصیتها پی ببرد. این انتخاب به ویژه در صحنههایی که باید به تأمل و تفکر در خصوص احساسات و تحولات شخصیتها پرداخته شود، تأثیر منفی داشته و مخاطب را از جدالهای ذهنی شخصیتها دور میکند. کندتر و با تأملتر خواندن دیالوگها، میتوانست به برقراری ارتباط عمیقتر بین تماشاگر و نمایش کمک کند.
نمایشی با پتانسیل بالا، اما با کاستیهایی که باید بهبود یابد
نمایش «رومئو ژولیت و دو شاخه گل رز» تلاشی قابلتقدیر برای ارائه داستانی عاشقانه و دراماتیک در قالبی معاصر است. بازی الهام رضایی و طراحی صحنه خوب، از نقاط قوت این نمایش به شمار میروند. اما بازی نهچندان موفق سعید یار دوستی و مشکلاتی مانند کندی ریتم و خوانش سریع دیالوگها از جمله مسائلی است که این نمایش باید به آنها توجه بیشتری داشته باشد. اگرچه این اثر در جذب تماشاگران موفق بوده است، اما در جهت ارتقا و بهبود کیفی، نیاز به برخی اصلاحات در جزئیات هنری و فنی دارد تا بتواند مخاطب را بهطور کامل جذب کند و پیامی قویتر و مؤثرتر ارسال نماید.