شهریار مغانلو این روزها بار دیگر به صدر اخبار برگشته است؛ نه به دلیل درخشش یا گلزنی در ادونک لیگ، بلکه بهعنوان سوژهای تکراری و البته پر سروصدا در بازار داغ نقلوانتقالات. از قرارگرفتن نامش در لیست خرید سرخابیها گرفته تا شایعاتی درباره پیوستن او به تراکتور یا حضور دوباره اش در نقش جهان و در جمع طلایی پوشان نصف جهان؛ بازی تکراری رسانهها با نام مهاجمی که این روزها فرسنگ ها از دوران اوجش فاصله گرفته؛ اما هنوز ابزار خوبی برای گرم کردن تنور بازار تابستانی به شمار می رود.
در این میان، تضاد روایتها جالب توجه است. رسانه ای از قول شهریار تیتر میزند: «در ایران فقط برای پرسپولیس بازی میکنم» و چند روز بعد همان رسانه، با چرخشی ۱۸۰ درجهای، مدعی میشود شهریار در میان انبوه مهرههای هجومی تیم کارتال جایی ندارد و با توجه به بیمیلی هواداران سرخ به بازگشت او به این تیم، بهترین مقصد برای این «مهاجم نزولکرده»، سپاهان است! تیمی که مغانلو در آن با کسب دو کفش طلا، اوج گرفت و از نقشجهان به ویترین بازار خلیج فارس رسید. حالا اما همان شهریار سابق لیگ برتر ایران، با افت محسوس در لیگ برتر امارات، دوباره به تیم سابقش سنجاق میشود؛ گویی بازار داخلی، تنها پناهگاه ستارههایی است که تاریخ مصرفشان در میادین بینالمللی رو به پایان است.
واقعیت آن است که پیوند خوردن نام مهاجمی ۳۰ ساله که در فصل گذشته در ۱۷۸۸ دقیقه حضورش در لیگ برتر امارات فقط ۷ بار پایش به گل باز شده؛ یعنی یک گل در هر ۲۵۵ دقیقه به ثمر رسانده، به مدعیان لیگ ایران که برای تقویت خط حمله خود نیاز به مهره های جوان تر و کارآمدتر دارند، بیشتر به یک بازی رسانهای شبیه است تا انتخابی فنی و منطقی.
بهترین شاهد بر این مدعا هم اینکه در روزهای اخیر شایعه شده سپاهان برای تقویت خط حمله خود روی سه مهره هجومی جوان لیگ دست گذاشته و با آنها برای حضور در نصف جهان به تفاهم رسیده است؛ چرا که سیاست جذب ستارههای نوظهور از مهدی لیموچی گرفته تا محمد مهدی محبی و جواد آقایی پور و حسین گودرزی و حزباوری در فصل گذشته در این تیم اصفهانی بهخوبی جواب داده است. در مقابل تجربه جذب بازیکنانی با رزومههای پُر زرقوبرق اما در آستانه افول مانند ویسام بنیدر و ابوبکر کامارا به باشگاه اصفهانی درس بزرگی داد؛ اینکه تکیه بر گذشته بازیکن، تضمینی برای موفقیت او در آینده نیست. این شکستها، سپاهان را به سمت انتخابهای سنجیدهتر و آیندهمحور سوق داد. با چنین پیشزمینهای، بعید است باشگاهی که بهوضوح از خریدهای نامی اما ناکارآمد آسیب دیده، بار دیگر خود را در معرض همان اشتباه قرار دهد و از یک سوراخ، دوبار گزیده شود. پرسپولیس هم که در فصل گذشته تاوان سنگینی بابت ترکیب سالخوردهاش پرداخت کرد، بعید است بار دیگر در بازار تابستانی بازیکنی را در سبد خرید خود قرار دهد که نه تنها پا به دهه سوم زندگی اش گذاشته، بلکه کیفیت سابقش را هم ندارد. از اینها گذشته هرچقدر لینک شدن ستاره سابق لیگ به تیم های پیشین او یعنی پرسپولیس و سپاهان غیرمحتمل است جذب او از سوی قهرمان لیگ ۲۴ باورنکردنی تر است. تراکتور که با اختصاص دادن بهترین خط حمله فصل به خود به جام و کفش طلای این رقابت ها رسید، بعید است برای حضور پررنگ تر در فصل پیش رو و دفاع از عنوان قهرمانی خود به بازیکنی که در سراشیبی افتاده، چراغ سبز نشان دهد.
در این میان شاید این فرضیه به ذهن متبادر شود که با توجه به عملکرد کم فروغ مهاجمان آبی پوش در فصل گذشته، مغانلو محتمل ترین گزینه در فهرست خرید این تیم تهرانی برای تقویت خط آتش استقلال باشد؛ اما آیا باشگاهی که با اندیشه جبران ناکامی فصل پیش، سودای قهرمانی در فصل پیش رو را در سر می پروراند، حاضر است روی مهاجم پا به سن گذاشته ای سرمایهگذاری کند که در ۱۴ بازی برای اتحاد کلبا تنها یک گل به ثمر رسانده و در پنج هفته اخیر لیگ امارات، فقط یک بار در ترکیب اصلی قرار گرفته است؟
ماجرا اما به همین ختم نمی شود. در این میان مهمترین نکته هزینه هنگفتی است که تیم های ایرانی در صورت روی میز قرار دادن نام شهریار به عنوان گزینه ای برای تقویت خط حمله خود باید از جیب مبارک بپردازند. فقط دریافت رضایتنامه شهریار از باشگاه اماراتی برای خواستگار او حدود ۷۰۰ هزار دلار بی زبان آب می خورد؛ آن هم برای بازیکن ۳۰ ساله ای که فاصله زیادی با روزهای طلاییاش دارد و هیچ تضمینی وجود ندارد که بتواند دوباره به سطح مطلوب بازگردد.
با این تفاسیر، این شایعات و اخبار بیشتر به یک شوی رسانهای و تبلیغاتی شباهت دارد تا واقعیتی در بازار نقلوانتقالات. شهریار، اگرچه روزگاری در لیگ برتر شهریاری می کرد، اما این روزها بیشتر به خاطره ای در فوتبال ایران تبدیل شده تا بازیکنی که بتواند در تغییر سرنوشت مدعیان نقش ایفا کند. با همه اینها نباید فراموش کرد؛ دنیای توپ گرد، دنیای شگفتیها و تصمیمهای غیرمنتظره است. هیچ بعید نیست در وانفسای کمبود مهاجم گلزن در لیگ برتر ایران، باشگاهی پیدا شود که بر خلاف همه دادهها ریسک سرمایه گذاری روی نامی آشنا اما کمفروغ را به جان بخرد. در این صورت باید منتظر ماند و دید شهریارِ افتکرده، دوباره شهریار لیگ برتر می شود یا تنها برگ دیگری به دفتر بلندبالای خریدهای پُرهزینه و بیثمر درتاریخ لیگ می افزاید.
مرضیه غفاریان








