رنجور از گذر سالها، در حالی که آوار بی مهری را در کشاکش نهادها بر دوش میکشد، حالا به رویش کورسوی امیدی روشن شده؛ روزنهای که اگر بسته شود، تمام تقلاها برای گشوده شدن این روزنه تنفس از کف خواهد رفت؛ کارخانه تاریخی ریسباف اصفهان در چنین تنگنایی است و وزارت میراث فرهنگی در یک بازه زمانی سه ساله فرصت دارد نشان دهد توان مالکیت و برنامهریزی برای احیا چنین مجموعه عظیمی را دارد.
سالها از کشمکش نهادهایی چون بانک ملی، وزارت راه و شهرسازی و سازمان میراث فرهنگی سابق که حالا وزارتخانه شده است برای تعیین تکلیف یکی از ارزشمندترین کارخانههای تاریخی ایران میگذرد؛ کارخانهای که در تملک بانک ملی بود و در حالی که روی سر هم آوار میشد، کسی یا نهادی نمیتوانست چارهای به حال این اثر دوره معاصر ایران و اصفهان که نشان از دوران ورود مدرنیته و باز شدن دروازههای صنعت داشت، بیندیشد؛ همه راهها بسته بود و ریسباف با آن همه هیبت و عظمت، گرفتار، پشت درهای قفل شده دچار فرسایش و ویرانی بود و حتی مصوبه هیات دولت در دوران دولت دوم احمدینژاد و عنوان پرطمطراق تبدیل شدن به «موزه منطقهای» هم نتوانست نفعی به این میراث صنعتی ایران برساند.
در دولت اول روحانی، وزارت راه و شهرسازی پا به میدان گذاشت و مقرر شد با معاملاتی، ریسباف در اختیار این نهاد قرار بگیرد. با تشکیل شورای سیاستگذاری و راهبردی متشکل از وزارتخانه راه و شهرسازی، معاونت میراث فرهنگی، مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی ایران، دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری، استانداری اصفهان و شهرداری مسابقه طراحی و بازآفرینی ریسباف هم برگزار و برندههای آن اعلام شدند اما باز هم این معامله نتوانست جوش بخورد و طرفین پا پس کشیدند.
رسانهها و کنشگران میراثفرهنگی در همه سالهای گذشته کوشیدند ریسباف به فراموشی سپرده نشود و لزوم نجاتبخشی آن را به مسوولان شهری و استانی گوشزد میکردند تا اینکه سرانجام همین سال گذشته و در دولت شهید رئیسی، با پیگیری و مطالبه نمایندگان مجلس و مسوولان استان، وزیر میراث فرهنگی وقت توانست دولت را راضی کند ریسباف را از این جیب به آن جیب دولت کنند تا تکلیفش روشن شود.
در مقابل اما وزارتخانه میراث فرهنگی ۳ سال فرصت دارد، برنامهریزی و مسیر را برای احیا کارخانه ریسباف هدایت کند و اگر از عهده این کار برنیامد، با پایان این فرصت سه ساله، دولت دوباره دست به جیب میشود و این دارایی دولتی را از به بانک ملی برمی گرداند.
فرصتی که به خودی خود حالا ۱۰ ماه از آن گذشته است؛ در همین بازه زمانی، سرپرستی اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان چند ماهی در دستان حمید محققیان بود و پس از آن، با عنوان مدیر کلی به امیر کرمزاده که از اداره کل میراث فرهنگی سمنان راهی اصفهان شده بود، رسید. البته در سه سال گذشته مدیریت اداره کل میراث فرهنگی اصفهان، نهادی که یکی از مهمترین ظرفیتهای این خطه را راهبری میکند، ۵ بار تغییر کرده است و از همین رو کسی که در همه سالهای گذشته، محکم بر صندلیاش تکیه داده و بیشتر از آنها، شاهد اتفاقات و تصمیمگیریهای پیرامون ریسباف بوده، سخنگوی این اداره کل است.
آنچه پیش رو میخوانید، حاصل گفت و گو با شهرام امیری است که معتقد است باید وقت را غنیمت شمرد و دور یک میز نشست و دوستانه به فکر نجات ریسباف بود:
«ریسباف یک قصه پرغصه قدیمی دارد، در زمان استانداری آقای زرگرپور، مدیرکل سابق میراثفرهنگی زنده، یاد آقای الهیاری، پیگیری های زیادی داشت که ریسباف نجات پیدا کند و تبدیل به موزه شود. همیشه گفتهایم که اصفهان لیاقت این را دارد که موزه ای در حد «آرمیتاژ» سن پترزبورگ، «لوور» پاریس و «متروپولیتن» نیویورک داشته باشد و اکثر این موزهها هم در آثار تاریخی شان شکل گرفته است و این چیزی دور از انتظار نیست.»
– همه این پیگیری ها ولی ناکام ماند!
« در آن زمان یعنی اوایل دهه نود، بیشتر از ۱۰۰۰ میلیارد ریال روی ریسباف قیمت گذاشتند، وزارت مسکن و شهرسازی آمد وسط و قرار شد با بانک ملی تهاتر کنند که چنین نشد. بعد از این یکی از زیرمجموعه های وزارت راه و شهرسازی، ریسباف را از بانک خرید و حتی سالن مدیریت ریسباف را هم یک مرمت ساده کرد و همایش هم در آن برگزار شد، اما معامله باز بهم خورد. بانک ملی، ریسباف را واگذار نکرد و علت آن عدم توافق طرفین بود.»
– در دهه نود، ریسباف پشت درهای بسته، باد و باران میخورد و می ریخت و رسانهها و کوشندگان میراث فرهنگی این شرایط را میدیدند و نگران بودند. با همه نگرانیها اما اتفاقی برای نجات ریسباف نیفتاد.
« ریسباف از سال ۱۳۸۳ متروک و تمام بیست سال گذشته، به حال خود رها شده است. بانک زیر بار واگذاری نمیرفت؛ حرفش این بود که این ملک، متعلق به این نهاد و سرمایه گذارانش که مردم هستند می باشد، با این وجود در دولت سیزدهم با پیگیری های آقای رئیسی و آقای ضرغامی قرار شد ریسباف به مدت ۳ سال به وزارت میراثفرهنگی واگذار شود تا بتوانیم به وضعیت آن رسیدگی کنیم. زحمات زیادی کشیده شد تا مصوبه امضا و سال گذشته ابلاغ شود. با پیگیری های مرتضوی استاندار اصفهان، طغیانی نماینده مردم اصفهان در مجلس و زینلیان معاونت عمرانی استانداری، در آذر سال گذشته، شورای تامین استان برگزار شد و با حکم این شورا، ریسباف را باز کردیم و وارد آن شدیم.»
– یعنی با حکم شورای تامین، بانک ملی تمکین کرد؟
« نمایندگان استانداری، دادگستری، فرمانداری و نیروی انتظامی هم در کنار میراث فرهنگی حضور داشتند و معاونت عمرانی استانداری پای کار ایستاد تا ریسباف تحویل میراث فرهنگی اصفهان شود اما باز هم بانک ملی امضا نکرد. مشکل این بود که کارخانه ریسباف تحویل سرپرستی بانک ملی استان هم نبود بلکه تحویل بانک ملی کشور بود و آنها باید تصمیمگیری می کردند.
باید بگویم، همزمان با این تصمیم، جلسات متعددی برای انتقال سند ریسباف به نام میراث فرهنگی برگزار شد اما باز هم بانک ملی قبول دار نبود.»
– شهرداری قرار بود در ریسباف عملیات نجات بخشی داشته باشد، چرا آن طور که انتظار میرفت، شهرداری اقدام نکرد؟
« صورت جلسه ای پیش از ایام نوروز ۱۴۰۳، با پیگیری معاونت عمرانی استانداری تدوین شد که سرپرست وقت اداره کل میراث فرهنگی اصفهان آن را امضا کرد تا شهرداری هرچه زودتر یک ساماندهی و مرمت اضطراری در ریسباف انجام بدهد چراکه وضعیت برخی قسمت های این اثر واقعا اسفناک است؛ خصوصا انبارهایی که به سمت خیابان چهارباغ و خیابان هفت دست قرار دارند. طاقهای گنبدی شکل در برخی نقاطِ این قسمتها تقریبا بین ۶۰ تا ۷۰ درصد تخریب شده اند.
با پیگیری های این اداره کل، سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان که عملیات مرمتی شهرداری را عهدهدار است، مرمت اضطراری ریسباف را بین ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیارد ریال برآورد کرد که متاسفانه اجرایی نشد؛ شهرداری حق داشت چون معتقد بود، تا تعیین تکلیف قانونی نمی توان چنین رقم سنگینی را در این مجموعه هزینه کرد.
با این وجود، پیشنهاد دادیم در نوروز امسال، ریسباف به عنوان یکی از جاذبه های جدید گردشگری اصفهان مثل یکسری بناها از جمله خانه امین قابل بازدید شود که چنین هم شد و خصوصا در هفته فرهنگی اصفهان در اردیبهشت امسال، معاونت فرهنگی شهرداری اصفهان یکسری برنامه ها در این بنا اجرا و حتی بلیت ورودی به شهروندان ارائه کرد.»
– در همین اردیبهشت بود که آقای کرم زاده مدیرکل میراث فرهنگی شد، بحث واگذاری ریسباف به شهرداری برای احیا، از این مرحله چگونه پیش رفت؟
«آقای کرم زاده انصافا مدیری عملیاتی است و در بخشهای مختلف وزارت خانه میراث فرهنگی از جمله صندوق احیا بیش از ۱۹ سال، کار کرده است و به همین دلیل هم در بحث های اجرایی از همه واردتر بود. در نتیجه با پیگیری وی، بین استانداری، میراث فرهنگی و شهرداری هماهنگی انجام شد تا هرچه زودتر ریسباف تعیین تکلیف شود و حتی امسال مراسمی هم در هفته میراث فرهنگی در این کارخانه برگزار شد. در همین شرایط بود که تحولات دولت بدلیل سقوط بالگرد رئیس جمهور پیش آمد و بانک ملی مطالبات مالی خود را همچنان مطرح می کرد.
سه سال فرصت وزارتخانه میراث فرهنگی برای تعیین تکلیف ریسباف، در حال طی شدن بود و این زمان بود که از دست میرفت. ما دست و پا می زدیم و تقلا میکردیم. ماجرا این است که در استان و حتی در کشور هیچ گونه تجربه ای برای واگذاری چنین مجموعه عظیمی حداقل در این چند دهه اخیر نداشتهایم. اگر بخواهید ذوب آهن را با آن عظمت واگذار کنید، راحت تر است؛ چون مکانیسم اجرایی آن در کشور مشخص است اما وقتی بخواهید یک مجموعه تاریخی با عظمت ۷۴ هزار مترمربعی را واگذار کنید بدلیل خلا هایی که وجود دارد شرایط بسیار سخت تر میشود.
سوال اساسی این بود که واگذاری باید به چه شکل صورت میگرفت که مراحل آن قانونی باشد؟ در نتیجه یک کمیته اصلی به نام «کمیته احیا ریسباف» با یکسری کارگروهها از جمله ۲ کارگروه «واگذاری» و «ساماندهی» در زیرمجموعه معاونت عمرانی استانداری تشکیل گرفت.
در کارگروه واگذاری، راهحل های متعدد از جمله ماده ۲۷ که واگذاری بنا در داخل استان را تسهیل می کرد، پیگیری شد و همین جا بود که تجربه مدیر کل میراث فرهنگی به کمک ما آمد. از آنجایی که هیچ گزارشی مبنی بر اینکه چگونه می خواهیم ریسباف را ساماندهی کنیم، وجود نداشت، از کارشناسان وزارتخانه خواسته شد برای تهیه «گزارش تصمیم» به اصفهان بیایند. این گزارش، طرح نهایی نیست بلکه یک طرح راهبردی است تا بر اساس آن بتوان برای ساماندهی ریسباف برنامه ریزی کرد.
گزارش تصمیم از این جهت مهم است که بر اساس آن بدانیم در ریسباف ۷۴ هزار مترمربعی که بیش از ۵۰ هزار متر مربع ساختمان دارد و بسیاری از قسمتهای آن در حال ریزش است، می خواهیم چه کار کنیم. از این رو بین ۶ تا ۱۰ هزار متر مربع برای موزه و بقیه قسمتها برای کارهایی مثل مرکز تجارت جهانی صنایع دستی که وزارتخانه با سازمان جهانی گردشگری توافق کرده، در نظر گرفته شد تا به یک معنا، مجموعه ای کامل در موضوعات میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در این وسعت ۷۴ هزار متری ایجاد شود.
طبق طرح راهبردی «گزارش تصمیم» وزارتخانه و اداره کل میراث فرهنگی که با همراهی کارشناسان رسمی دادگستری تدوین شد، کارخانه ریسباف میتوانست به مدت ۳۷ سال به شهرداری واگذار شود؛ در عین حال بهرهبردار موظف بود طبق برآوردهای به روز، معادل ۱۳۰۰۰ میلیارد ریال هزینه احیا کامل ریسباف و معادل آن ضمانت نامه رسمی ارائه کند.
شهرداری اما بدلایل قانونی، امکان ارائه ضمانت نامه نداشت و پس از آن در جلسات کمیته مواد قانونی ۲۳ و حتی ۱۱ مطرح شد و به این ترتیب یک و ماه و نیم برای شیوه واگذاری ریسباف به شهرداری زمان از دست رفت.»
– در زمان حاضر که قاعده واگذاری بناهای تاریخی از طریق صندوق احیاست؛ طبیعی است که ماده ۲۷ برای واگذاری بنا مطرح نباشد؛ با اینحال بگویید چگونه توانستید برای مالکیت میراث فرهنگی بر ریسباف، سند تک برگ بگیرد؟
«زمان سه ساله ما در حال طی شدن بود، از این رو به دنبال راه حل دیگری رفتیم و کمیته تعیین تکلیف ریسباف که در اداره کل میراث فرهنگی استان مستقر بود و کارگروه زیر مجموعه این کمیته در استانداری اصفهان، سفت و سخت پیگیر ماجرا شد.
عاقبت پس از برگزاری چندین جلسه و پیگیری های جدی معاون عمرانی استانداری و مدیرکل میراث استان، سند تک برگ با امضای مدیرکل ثبت اسناد و املاک استان، براساس مصوبه دولت به نام اداره کل میراث فرهنگی اصفهان صادر شد.
در حالی که در استان کمیته واگذاری همچنان در تلاش بود، با اقدام کمیته تعیین تکلیف و اخذ سند تک برگ، حالا یک راه حل میانه داشتیم و آن واگذاری از طریق صندوق احیا بود.
با این وصف تا آن زمان یعنی شهریور گذشته، ۹ ماه از مهلت ۳ ساله گذشته بود؛ اما سند برای ما حکم محکمی بود؛ از این رو کرمزاده از وزارتخانه میراث فرهنگی درخواست کرد که با هماهنگی دولت، مهلت سه ساله احیا ریسباف، از زمان صدور سندِ مالکیت این کارخانه بنام میراث فرهنگی در نظر گرفته شود و خوشبختانه وزیر محترم جدید میراث فرهنگی هم با این خواسته موافقت کرد، لذا این یک برد بزرگ برای ما بود تا زمان از دست رفته را احیا کنیم. گذشته از همه اینها، گرفتن این سند، خطر احتمالی ابطال مصوبه هیات دولت را به صفر میرساند.
به این ترتیب آن چالشها و فرآیندهای قانونی که مانع پیشرفت کار بود با اخذ سند حل شد اما متاسفانه برخی، این اقدامات را نادیده گرفتند.»
– موضوعی که برخی منتقدان مطرح میکنند، سپردن مرمت بخشهایی از ریسباف به یک شخص است؛ انتخاب این شخص بر چه مبنایی بوده؟
« یک پژوهشگر، طی بیست سال گذشته، یکسری پژوهش هایی انجام داده بود و بخشی از این پژوهش ها را به رایگان و بخشی دیگر از آن را باز به شرط اینکه هزینهاش خرج ریسباف شود، در اختیار ما گذاشت. وقتی پژوهش ها را رویت کردیم، متوجه شدیم درصد قابل توجهی از طرح نهایی که شهرداری قرار است بر اساس گزارش تصمیم تدوین کند، در این پژوهش آمده است. این پژوهش در کنار صرفه جویی مالی میتوانست برای ما زمان بخرد؛ چرا باید این پژوهش را نادیده میگرفتیم؟
پژوهشگری کار پژوهشی انجام داده است و این پژوهش در کنار صرفه مالی برای دولت، می تواند زمان را برای ما کوتاهتر کند. این چه مشکلی دارد که برخی بر آن خرده می گیرند؟»
– در رابطه با مرمتی که اخیرا در بخشهایی از ریسباف آغاز کردید، بگویید.
«طرح مرمت بهداری کارخانه ریسباف با تصویب و نظارت شورای فنی اداره کل میراث فرهنگی استان در حال اجر است و میتوانیم اسناد آن را در اختیارتان بگذاریم.
ماجرا این است که وزارتخانه ۱۰۰ میلیارد ریال اعتبار به صورت نقد و اسناد خزانه برای طرح موزه منطقه ای به اداره کل میراث فرهنگی استان داد، ۲۰ میلیارد این پول، نقدی و ۸۰ میلیارد آن هم اوراق و غیر نقدی بود لذا تصمیم گرفتیم هم، زمان را از دست ندهیم و هم با این پول از کل ۵۰ هزار مترمربع ساختمان ریسباف، ۶۰۰ متر مربع آن را احیا و آن را تبدیل به قلب فرماندهی و مدیریت موزه منطقه ای کنیم و بعدا در صورت نیاز تحویل بهره بردار دهیم.
این اعتبار، پولی بود که باید تا ۳۱ شهریور، برنامه ریزی و هزینه میشد و اگر چنین نمیشد، به خزانه برگشت می خورد. طبیعی است که اجازه ندهیم این بودجه از استان خارج شود، به همین دلیل از کسی که روی میراث صنعتی و به خصوص ریسباف اصفهان پژوهش کرده بود و در این رابطه طرح و اسناد لازم را هم در اختیار داشت خواستیم بخش بهداری ریسباف را ساماندهی کند؛ آن هم با اعتباری که بیشتر آن غیر نقدی است.»
– چگونه به این نتیجه رسیده شده است که بخش الحاقی به ساختمان اداری که گویا ۵۰ ساله هم بوده، باید برداشته شود؟ منطق این کار چه بوده است؟
«مجموعه ساختمان اداری ریسباف دارای یک حیاط مرکزی و ۲ دیوار حائل در دو سمت شرقی و غربی است که یکی به سمت چهارباغ و دیگری به سمت ورودی سالنهای کارخانه قرار داشته و این بخش را از محوطه اصلی کارخانه جدا می کرده. در در اواخر دهه ۵۰، دیوار ضلع شرقی را تخریب و سه اتاق به صورت موقت به قسمت اداری اضافه کرده بودند که نیروها در آن مستقر شوند. با توجه به لزوم احیا ریسباف، با تخریب این اتاقهای جدید و موقت، توانستیم دیوار قدیمی را احیا کنیم.
جالب اینکه بعد از تخریب اتاقها، پایههای دیوار قدیمی پیدا و ساختار حیاط مرکزی بخش اداری، تازه مشخص شد. از طرف دیگر در دهه های گذشته، نزدیک به ۷۰ درصد سقف ساختمان بهداری و شیرخوارگاه ریسباف ریخته بود. سقف نداشت، چون بیش از ۲۰ سال به حال خود رها شده بود؛ به شکلی که حتی از کف ساختمان درخت روییده بود. با این وصف، باقیمانده سقف بهداری در اقدامی دیگر به طور کامل جمع و تمام چوبهای آن را در سالن مجاور جمع آوری شد تا در معرض باد و باران نباشند.
در هنگام اجرای دوباره عملیات سقف، چوب های سالم مجددا استفاده و چوب های پوسیده جایگزین میشوند. همچنین بخش هایی هم که از آهن و چوب است در صورت نیاز برای استحکام بخشی بهتر، کلاف بندی میشوند که این امر تحت نظارت شورای فنی اداره کل پیش می رود.
این بنای ۶۰۰ متری قرار است مرکز فرماندهی و مدیریت موزه منطقه ای شود و در صورت لزوم به بهرهبردار تحویل داده می شود چون نقش میراث فرهنگی نظارت عالیه است.
جای تعجب است که چرا زمانی که ریسباف در حال ویرانی بود، کسی به دادش نمی رسید اما حالا که با همین اعتبار اندک و زمان محدودی که در اختیار است، قصد احیا گوشه ای از این بنای عظیم را داریم، برخی سخن از تخریب و مواردی ازاین دست می زنند!»
– به نظر میرسد فقط شمارش معکوس سه سال فرصت برای احیا ریسباف را میشنوید؛ کار سختی است اما پروژه هم حساس است.
«بی شک کمبود زمان داریم و تمام کسانی هم که در دولت سیزدهم چنین توافق نامه ای را امضا کرده اند، به هر دلیلی حالا دیگر نیستند. باید برای ۷۴ هزار مترمربع بنای کارخانه، طرح نجات داشته باشیم. اگر حس نیت وجود دارد، زمان آن است که دور یک میز بنشینیم و دوستانه فکرهایمان را روی هم بریزیم تا ریسباف اصفهان را نجات بدهیم وگرنه زمان از دست خواهد رفت.
– چرا شهرداری برای احیا ریسباف انتخاب شده است؟ چه تضمینی برای آسیب ندیدن ریسباف وجود دارد؛ تجربه سال های دور مانند مرمت پله های پل خواجو چندان خوشایند نیست.
«صلاح استان و شهر این نیست که ریسباف صرفا به کسانی که فقط سرمایه گذاری می کنند داده شود. با توجه به اینکه این مجموعه یک بنای عظیم و فاخر محسوب میشود، شایسته است که توسط یک نهاد دولتی که امکانات مالی هم دارد احیا و اداره شود.
بی شک سرمایه گذاران بخش خصوصی هم وجود دارند که امتحانشان را در سطح استان و شهر به خوبی پس داده اند اما ریسباف یک مجموعه فاخر است که نباید به آن نگاه مالی صرف داشت. بحث بر سر این است که وقتی زمان ۳۷ سال واگذاری قرار باشد از همین فردا شروع بشود، بهره بردار نباید با نگرانی به دنبال برگشت سرمایه اش باشد چراکه این امر میتواند در کیفیت کار اثر بگذارد.
به همین دلیل هم نظر مدیریت استان این بود که شهرداری پا به میدان بگذارد لذا از شهرداری درخواست کردیم بدون دغدغه اما با سرعت بدنبال تهیه طرح احیا باشند.
شهرداری هم گروهی از طراحان زبده که پیشکسوتان میراث فرهنگی در سطح ملی، در آن عضو هستند را به کمیته احیا ریسباف که زیر نظر استانداری تشکیل شده است، معرفی کرده و از آنها خواسته شده است طرحشان را به سرعت تدوین و درصورت نیاز برای صرفه جویی در زمان، از پژوهشهای موجود که در اختیار ما قرار گرفته است، استفاده کنند.
معتقدیم، با حضور شهرداری به عنوان یک نهاد دولتی و عام المنفعه می توان، نظارت بهتری داشت. در واقع آنچه اهمیت دارد این است که نهاد میراث فرهنگی باید آنقدر نظارتش قوی باشد که شهرداری وظایف قانونی اش را در این مجموعه عظیم بدرستی به سرانجام برساند و خاطره نیکی از این نسل برای نسلهای بعدی باقی بماند.»