اگر بعد ازدواج دچار اختلافات اعتقادی و فرهنگی با همسر یا خانواده همسرتان شده اید خواندن مطلب زیر را برایتان توصیه میکنیم.
یکی از موضوعات بسیار مهم در زندگی هر فردی حفظ اعتقادات و مسائل فرهنگی و آداب و رسوم خانوادگیاش است. برخی افراد ممکن است نگاهی سهل گیرانه به این موضوع داشته باشند و اهمیت زیادی برایش قائل نباشند، اما اهمیت این مسائل در زندگی مشترک چقدر است؟
«دکتر سعیده کبیری» روانشناس، روان درمانگر خانواده و مشاور ازدواج درباره اهمیت این موضوع چنین میگوید:
زمانی که از اختلافات اعتقادی و فرهنگی بین زوجین صحبت میکنیم ممکن است این اختلاف نظر بین خانم و آقا باشد و ممکن است این تفاوت فرهنگی بین فرد با خانوادهاش باشد. ابتدا در مورد اختلاف یکی از زوجین یا هر دو با خانواده و در بخش دوم اختلاف فرهنگی بین آقا و خانم در زندگی مشترک صحبت میکنیم.
قبل از ازدواج موضوعی که حتما باید بررسی شود این است؛ فردی که میخواهد ازدواج کند چقدر با خانواده خودش از لحاظ فکری اعتقادات یکسانی دارد؟ ممکن است فرد به شدت مذهبی باشد ولی خانوادهاش اصلا مذهبی نباشند خب بالاخره حق و سهم این فرد است که برای زندگیاش تصمیم بگیرد و فردی را انتخاب کند که از لحاظ اعتقادی و فرهنگی شبیه به خودش باشد. گاهی اوقات ما این را میبینیم که خیلی از افراد اعتقادات مذهبی دارند، اما به دلیل رشد نایافتگی یک سری از ابعاد شخصیتیشان بعد از ازدواج و شروع زندگی مشترک؛ نمیتوانند زندگی خود را مدیریت کنند و باعث بروز اختلافات میشود و همین امر هم باعث چالشهای زیادی در زندگی مشترک آنها یا حتی خانواده آنها میشود.
نکته مهمی در مورد مسائل فرهنگی وجود دارد بحث استقلال فکری افراد است. در واقع یعنی پسر و دختر از لحاظ رشد شخصیتی باید به حدی برسند که از بند ناف روانی خانواده خود جدا شوند و به این مسئله فکر کنند که چقدر تحت تاثیر افکار دیگران هستند و به استقلال فکری رسیدهاند؟ معمولاً در بحث عزت نفس از آن با عنوان نفوذ ناپذیری یاد میشود. انسانی که رشد یافته است یعنی گام اول رشد یافتگی را پیدا کرده است عزت نفس سالم دارد، نه عزت نفس خیلی بالا نه عزت نفس خیلی پایین یا ناکافی. عزت نفس یعنی اینکه من تکلیفم با خودم روشن است و مسیر رشد یافتگی خودم را میدانم و اگر در این مسیر به چالش برخورد کنم میدانم باید چکار کنم و مسیر تشخیص درست از غلط را میدانم و تحت تاثیر افکار و اعتقادات دیگران قرار نمیگیرم. عمدتاً چالشهای زوجین از آنجایی شروع میشود یکی از همسران یا هر دو عزت نفس کافی برخوردار نیستند و افراد نفوذپذیری هستند و با وجود یک سری اختلافات فرهنگی عقیدتی تحت تاثیر حرفها و پیشنهادهای خانواده خود یا دیگران قرار میگیرند. پس اگر فردی در زندگی مشترک خود دچار اختلافات فرهنگی و عقیدتی قرار گرفته است، اولین گام این است برای رشد عزت نفس خودش تلاش کند یعنی اینکه باید مسیر زندگی و مسیر شکوفایی خودش را یاد بگیرد تا بتواند اصول درست زندگی را بلد باشد.
زندگی اولین سیستم جهان هستی است و قاعده و قانون خاص خودش را دارد
در وهله اول ما باید زندگی را یک سیستم در نظر بگیریم معمولاً ما در بحث خانواده میگوییم خانواده کوچکترین نظام و سیستم جهان هستی است و افراد وقتی با تعهد وارد یک سیستمی میشوند میدانند که باید قوانینی برای این سیستم (زندگی) خود داشته باشند که خروجی این خانواده طبق فرمایش قرآن شود «وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ» یعنی عشق و آرامش و رضایت مندی کامل زن و شوهر از همدیگر. وقتی ما از واژه سیستم استفاده میکنیم یعنی یک ورودی، یک تعامل بین سیستمی و یک خروجی. اگر قرار باشد خروجی این خانواده عشق و محبت و آرامش باشد من به عنوان همسر باید ورودیها و تعاملات بین سیستمیام را چک کنم اگر قرار باشد ورودیها در من اثر بگذارد و من یک فرد نفوذپذیر با عزت نفس پایین یا حتی بسیار بالا باشم که بیشتر شبیه افراد خود شیفته است، همیشه تحت تاثیر حرفهای هر آن کس غیر از خودم و همسرم قرار میگیرم. در این حالت دربهای ورودی زندگیام را باز گذاشتهام تا هر شخصی اجازه ورود به این سیستم را داشته باشد در نتیجه باعث بهم ریختگی افکار در من و خانوادهام میشود و خروجی خانوادهام عشق و آرامش نخواهد بود.
قدم بعدی این است که من در برابر هر آنچه که در خارج از سیستم ارزشی و اعتقادیام قرار میگیرد یک فرد نفوذناپذیری بشوم. بالاخره ما هر کدام برای زندگی اهداف و یک نقشه راه داریم. تمام پیشنهادها خانوادهها چه خانم چه آقا و حتی دوستان و آشنایان و… تمام این افراد به غیر از همسران شامل افراد خارج سیستم میشود زوجین باید یاد بگیرند نظرات دیگران را بشنوند، در مورد آنها فکر کنند و با همدیگر در مورد مدیریت آنها تعامل، مشورت و برنامه ریزی کنند.
اگر این اختلاف فرهنگی عقیدتی بین خود همسران باشد باید چکار کنند؟
اگر این اختلاف بین خود زوجین باشد به اختلافات و چالشهای بسیار بزرگتری بر میخورند در ازدواج بسیار مهم است که خانم یا آقا هم نظر و هم هدف باشند تا بتوانند به راه حل این چالش دست پیدا کنند. خب ممکن است بعضی از خانوادهها به دلیل نداشتن آگاهی در مورد اهمیت این موضوع فرزندشان درگیر ازدواجی شود که اختلافات فرهنگی و عقیدتی در زندگی آنها باشد و یا ممکن است در ابتدای ازدواج دختر خانم و آقا پسر از نظر فکری هم عقیده و هم هدف بودهاند ولی بعد از ازدواج مسیر فکری آنها از هم جدا شده و تغییر پیدا کرده باشد و حتی ممکن است یکی از همسران یک سری نقشهایی قبل از ازدواج بازی کرده است که با خود آرمانیاش متفاوت بوده و بعد از ازدواج شخصیت واقعی خود را بروز میدهد، طبیعتاً در این شرایط فرد مجبور است یک استراتژی جدیدی برای زندگی خودش بچیند و آن چیست؟ اینکه هر فردی بعنوان یک انسان واحد اولین چیزی که باید در نظر بگیرد مسیر رشد و شکوفایی خانوادهاش است و انسانی است که فقط یکبار فرصت زندگی دارد و باید بداند که او قرار است در زندگی به کجا برسد؟ هدف زندگی شخصیاش چیست و سپس در این مسیر بتواند با کمترین چالش این مسیر را طی کند بدون اینکه آسیب جدی به زندگیاش بخورد.
در برابر بعضی از مسائل مدارا کنید، اما در مواقعی ایستادگی را فراموش نکنید
وقتی همسر من تقاضایی دارد که مخالف ارزشهای من است و آسیب جدی به هویت انسانی و شخصیتی من میزند من باید ایستادگی کنم، اما یک جاهایی است که من میخواهم این زندگی را حفظ کنم و در این زندگی باقی بمانم پس باید با چالشهای زندگی برخورد کنم خب بعضی از این چالشها قابل گذشت است، اما بعضی مسایل در خانواده ممکن است بسیار مشکل ساز شود و عبور کردن از آنها به همین راحتی نباشد برای مثال بحثهای سیاسی. معمولا ما میگوییم بحثهای سیاسی را در خانه و خانواده نیاوریم، چون معمولا این بحثها کانون خانواده را به هم میریزد.
کلام پایانی
اگر بخواهم تمام سخنانم را در قالب چند نکته بیان کنم اینکه اگر افراد قرار است برای ازدواج و برای زندگی و برای این مسیر زندگی مشترک یک همسفر خوب پیدا کنند. همسفر خوب چه زمانی پیدا میشود زمانی که من اول بدانم که قرار است کجا بروم و به کجا برسم و آیا طرف مقابل من هم قرار است همان مسیر را برود؟ زوجین بدانند اینکه بخواهند به اختلافات هم احترام بگذارند و با آن کنار بیایند در حالیکه یک طرف میخواهد در نقطه «آ» و نفر بعدی در نقطه «ب» باشد در این حالت اصلا هدف مشترکی برای همسفری با هم ندارند که بخواهند آن را قبول کنند و با آن سازش کنند. پس این تفکر روشن فکرانه که ما به عقاید همدیگر احترام میگذاریم بدون داشتن هدف مشترک امکانپذیر نیست؛ و نکته بسیار مهمتر این است که فرد حتما قبل از ازدواج به یک خودشناسی در مورد خودش برسد و بداند چه کسی هست و به کجا میخواهد برسد تا بتواند همسفر خوب برای زندگیاش پیدا کند.