تنور بازار تابستانی لیگ برتر داغ تر شد. پیش از اینکه در پایان هفته گذشته کرکره این بازار پردادو ستد بالا کشیده شود خرید و فروش غیررسمی ستارهها شروع شده بود. شواهد امر نشان میدهد آمد و شد بازیکنان در این پنجره نقل و انتقالاتی فوتبال ایران بسیار بالا خواهد بود؛ با این تفاسیر، میتوان مدعی شد این فرصت که برای تقویت تیمها به آنها داده شده، به تهدیدی در مسیر موفقیت همان تیمها تبدیل خواهد شد.
جالب آنجاست که هر سال کارشناسان فوتبال این مرز و بوم و رسانهها در همین ایام این نکته را متذکر میشوند که این ورودی و خروجیهای پرتعداد تیمها در پنجره نقل و انتقالاتی با «ثبات» یعنی اصلی ترین پارامتر موفقیت در فوتبال منافات دارد اما معامله گران این بازار هیچ وقعی به این نکته کلیدی نمینهند. بی ثباتی و تغییر و تحول گسترده در ارکان مدیریتی، کادر فنی و مهمتر از همه در ترکیب بازیکنان سالهاست بلای جان بسیاری از تیمها شده؛ اما سوداگران این بازار فوتبالی عادت دارند از یک سوراخ چندین بار گزیده شوند.
گویا در این کارزار نقل و انتقالاتی هیچ چیز مهمتر از منفجر کردن بمبهای متعدد در درب ورودی باشگاهها نیست؛ حتی اگر این انفجار به قیمت از دست دادن چندین مهره تأثیرگذار آن تیم تمام شود. فعل فعالان این بازار مصداق بارزی است از ضرب المثل «مرغ همسایه غاز است». از همه بدتر اینکه سردمداران این بازار در تیمهای مدعی مشغول به فعالیتند. پیش از جنگ غولهای فوتبال ایران سر کسب جام طلا بودکه نبرد آنها این بار در آوردگاه نقل و انتقالات شروع شد و روزی نبود و نیست که ستارههای این تیمها به تیم رقیب لینک نشده باشند. از خبر رفت و آمد سرخابیها در جاده استقلال-پرسپولیس گرفته تا شایعه کوچ برخی از آنها به اصفهان و بالعکس مهاجرت برخی مهرههای کلیدی طلایی پوش به پایتخت، گمانه زنیهایی بوده که هرکدام به نوبت در کسری از ثانیه سرتیتر اخبار مهم دنیای ورزش ایران را به خود اختصاص داده و میدهند.
اول خبر رسید گلر شماره یک سرخها هوای سفر به تبریز به سرش زده و هنوز این خبر تأیید نشده بود که از گلر ملی پوش سپاهان به عنوان اصلی ترین گزینه برای جانشین بیرانوند یاد شد. کمی بعد با تکذیب خبر دوم از نیازمند به عنوان هم تیمی آینده احسان حاج صفی در یونان نام برده شد. در ادامه پیراهن سرخ پرسپولیس را این بار تن وینگر سپاهان و از مذاکره رسمی استقلال با کاپیتان طلایی پوشان پرده برداری کردند.
جالب آنجاست که ترک عادت دراین بازار داغ تابستانی هیچ محلی از اعراب ندارد و بر همین اساس پدیدههای جوان لیگ به روال فصلهای گذشته در سبد خرید تیمهای مدعی چون سپاهان، پرسپولیس، استقلال و تراکتور جا به جا میشوند. فرقی هم نمیکند که سرانجام قرعه فال به نام کدام تیم بیافتد و این شاه ماهیهای آینده دار در تور کدام شکارچی گرفتار شوند چون تجربه ثابت کرده این ماهیها لغزنده هستند و هیچ تضمینی نیست که در بازار نیم فصل از دست شکارچی خود به سمت صیاد دیگر سرنخورند. خلاصه که هیچ ثباتی در تیمهای لیگ برتری ایران دیده نمیشود. تنوع طلبی زیاد و تمایل به پوست اندازی کلی ویژگی مشابه تمام این تیمهاست. فرقی هم ندارد که جزو بالانشینهای جدول لیگ باشند یا اینکه با دست و پا زدن در قعر جدول موفق به بقا در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی ایران شده باشند و یا حتی اینکه جزو تیمهای تازه وارد این رقابتها باشند، تنها تمایز آنها در میزان تغییر و تحولشان میزان پولی است که میتوانند برای این کار از جیب مبارک هزینه کنند. تجربه ثابت کرده برخی از این تیمها حتی حاضرند زیربار بدهیهای گزاف بروند تا در خرید و فروش از رقبای خود عقب نیافتند. غافل از اینکه با این کار به جای بهره بردن از فرصت نقل و انتقالاتی برای قدرتمندتر کردن تیم خود، تیشه به ریشه آن میزنند.
جذب برخی ستارهها با صرف هزینههای گزاف آن هم فقط به واسطه آنکه در آسمان فوتبال ایران شهرتی برای خود دست و پا کرده اند بدون شک جز ضرر، عایدی ای برای تیم خریدار در برنخواهد داشت. چه اینکه اکثر قریب به اتفاق این بازیکنان مطرح که از فلان تیم به بهمان تیم و برعکس لینک میشوند نه تنها موفق به تکرار روزهای پرفروغ خود نمیشوند بلکه گاهی اوقات به پاشنه آشیل تیم جدید خود هم تبدیل میشوند. چراکه تأثیرگذاری این بازیکنان در تیم مبدأ تنها معطوف به توانمندی و کیفیت خود آنها نبوده و هماهنگی با همتیمیها و جاافتادن در ترکیب آن تیم و آشنایی با فرامین و نقشههای فرمانده آن نیز در درخشش این مهرهها نقش بی بدیل داشته است. بدتر از همه اینکه تا این ستارهها میخواهند در تیم مقصد نیز جابیافتند و به هماهنگی با اعضای تیم جدید برسند دوباره ساز جدایی کوک میکنند. نکته طنز این ماجرا هم آنجاست که بسیاری از آنها فیلشان یاد هندوستان میکند و به تیم قبلی برمی گردند و این چرخه باطل همینطور ادامه پیدا میکند.
از طرف دیگر خریداران این قبیل بازیکنان در ازای افزودن آنها به ترکیب تیم خود مجبور میشوند بعضی از مهرههای کلیدی شان را از دست بدهند. معمولاً هم اینطور بوده که در پایان فصل سردمداران این تیمها فانوس به دست به دنبال مهرههایی میگردند که فصل گذشته آنها را به درب خروج از باشگاهها هدایت کرده بودند تا به خیال خام خود ستارههای درخشان تری(!) را با هزار سلام و صلوات از درب ورودی باشگاه رد کنند. چندین فصل است که با همین دست فرمان در بازارهای پردادوستد فوتبال ایران معمولاً بازیکنانی که فصل گذشته در یک تیم بالیده و از ارکان موفقیت آن تیم بوده اند در زمان ثمردهی دو دستی تقدیم دیگر تیمها میشوند؛ آن هم با خیال جذب ستارههای مشعشعی(!) که با خاموشی فاصله ای ندارند! بدتر آنجاست که در پنجره نقل و انتقالاتی جاری این تغییر و تحولات از سکان هدایت تیمها شروع شده تا جایی که بعید به نظر میرسد این زلزله نیمکت مربیگری تیمی را به لرزه درنیاورد.
خبرنگار زاینده رود:مرضیه غفاریان