پول هیچ وقت چرک کف دست نبوده است. اگر باور ندارید کافی است سری به بازار داغ تابستانی فوتبال ایران بزنید تا ببینید چطور با ولعی وصف ناپذیر، این چرک کف دست(!) دست به دست می شود؛ آن هم بی هیچ حساب و کتابی. فصل، فصل نقل و انتقالات است؛ اما نه آنگونه که در فوتبال حرفهای معنا و جریان دارد. در این بازار مهیج، انتقال مهره ها صرفاً حول محور جابهجایی صفرها می چرخد و بوی ریالهای بیزبانی که پر سر و صدا خرج میشوند بیش از هرچیز دیگری به مشام می رسد.
در یک طرف بازار، این خریداران هستند که برای پر کردن سبدشان، چندین برابر همتایان خود در لیگ های تراز اول جهان دست و دلبازی می کنند در حالی که خوب می دانند قرار نیست به اندازه ای که پول می دهند آش بخورند و در سوی مقابل هم فروشنده ها با سود استفاده(!) از هرج و مرج این بازار شام، یکه تازی می کنند و قیمت ها را بالا می برند. مثلاً خبر رسیده که پیام نیازمند، در فصل پیش رو، چهار برابر نامزد بهترین گلر دنیا دستمزد میگیرد! خب اگر پرسپولیس تا این اندازه می توانست جیبش را شخم بزند، چرا دستکم برای جذب دروازه بانی در اندازه خوان گارسیا پیش قدم نشد؟ نگویید آنها راضی نمی شدند به ایران بیایند، چراکه تجربه نشان داده همان اسکناس کثیف دوست داشتنی که وصفش شد با همه بی زبانی اش، قدرت چانهزنی بالایی دارد.
و اگر خیال میکنید این ولخرجی فقط برای پُست حساس دروازه است، سخت در اشتباهید؛ چرا که شایعه شده پرسپولیس و سپاهان حاضرند برای افزودن مهره ای هجومی به سبد خرید خود، حدود ۳۳۰ میلیارد تومان خرج کنند. برای اینکه به عمق گشاده دستی مشتریان ایرانی سامان قدوس پی ببرید باید بگوییم طبق این ادعا، این دو تیم مدعی تصمیم دارند برای جذب این هافبک ملی پوش دو برابر مبلغی که فصل پیش باشگاه اماراتی برای به خدمت در آوردن او هزینه کرده، از جیب مبارک خود پرداخت کنند.
مدافعان لیگ هم از عطای بی دریغ و صد البته بی چشمداشت(!) خریداران در بازار تابستانی بی نصیب نمی مانند. بهترین شاهد بر این مدعا هم آنکه خبر رسیده مدافع ملیپوش پرسپولیس، که پیش تر قرار بود راهی قطر شود، تصمیم گرفته در پایتخت بماند. البته مدیونید اگر گمان کنید در این چرخش ۱۸۰ درجه ای کنعانی زادگان هم پای پول در میان بوده است! نه، اینجا عشق و تعصب به پیراهن تیم محبوب حرف اول و آخر را می زند؛ منتها عشق های میلیاردی و تعصبهایی با بندهای چندصد میلیونی!
اینکه در این وانفسای اقتصادی کشورمان که بعضی از مردم حتی به نان شب خود محتاجند این پولها از کجا می رسند و بر چه اساسی ریخت و پاش می شوند، فعلاً به کنار، اینکه چرا چنین رقم های هنگفتی را باید به پای بمب هایی خنثی ریخت و در لیگی هزینه کرد که بر اساس آمار فصول اخیر می توان مدعی شد ثمر و دستاورد دندان گیری نداشته هم پیشکش و حتی از این مسئله مهم هم می گذریم که آیا اصلاً تجارت در این ورزش پرطرفدار با این مبالغ گزاف و بی حد و حصر معقول است یا خیر. فقط اگر به تریج قبای کسی بر نمی خورد چند سئوال از کرسی نشین های لارج باشگاه های متمول داریم؛ آن هم اینکه با این دارندگی که لابد نشان برازندگی آنها و تیم متبوعشان است، چرا مثل هم قطاران خود در تیمهای عربی دست روی ستارههای نامی جهان نمی گذارند و برای به خدمت در آوردن این قبیل بازیکنان سرو دست نمی شکنند؟
چرا مدام برای ستاره های رو به افول و پا به سن گذاشته یا لژیونرهای دیپورتشده فرش قرمز نجومی پهن می کنند؟ و مهمتر از همه اینکه با این سخاوت بی نظیر و حاتم طائی شدن برای جذب چنین بازیکنان با کیفیتی(!) وقتی طبق معمول در مستطیل سبز، گوی و میدان را به رقبای همسایه واگذار کردند، این بار چطور بنا به عادت دیرینه خود می خواهند ناکامی شان را توجیه کنند؟ باز هم می توانند به کیسه های خالی خود و جیب های گشاد و پرپول شیخ نشین ها اشاره کنند و به بهانه نداری و ناتوانی در جذب مهره های گرانقیمت بازار متوسل شوند؟
این درست که قدیمی ها گفته اند «پول، چرک کف دست است» اما همان ها هشدار داده اند که این اسکانس «علف خرس نیست»؛ با این حال، خریداران در بازار داغ تابستانی فوتبال ایران هرچقدر به «چرک بودن» پول بها داده اند در عوض برای «علف خرس نبودن» آن تره هم خورد نکرده اند!
مرضیه غفاریان