کد خبر:7997
پ
۶۲۸۸۱۰۷۲
گفت وگو با شهردار اسبق اصفهان /۲

مصائب اصفهان از زبان شهردار سابق

ما یک روز صبح متوجه شدیم که تصمیم گرفتند میدان نقش‌جهان را خاکبرداری کنند، سه‌طبقه پایین بروند، یک پناهگاه خیلی جدی درست کنند و بازار طلافروش‌ها به یکی از این طبقات منتقل کرده و از محل فروش این مغازه‌ها خرج این پروژه دربیاید! پیش‌تر با محمدحسن ملک مدنی، شهردار سابق اصفهان گفت‌وگویی منتشر شد و او […]

ما یک روز صبح متوجه شدیم که تصمیم گرفتند میدان نقش‌جهان را خاکبرداری کنند، سه‌طبقه پایین بروند، یک پناهگاه خیلی جدی درست کنند و بازار طلافروش‌ها به یکی از این طبقات منتقل کرده و از محل فروش این مغازه‌ها خرج این پروژه دربیاید!

پیش‌تر با محمدحسن ملک مدنی، شهردار سابق اصفهان گفت‌وگویی منتشر شد و او درباره علت عذرخواهیِ خود از مردم اصفهان درخصوص عدم اقدام برای حفاظت از حمام صفویِ خسرو آغا صحبت کرد و خاطرۀ مهدی حجت، رئیس ایکوموس ایران درباره ماجرای تخریب این حمام تاریخی را داستان‌سرایی خواند! از رهاسازی تخت فولاد در زمان مسئولیت خود به‌عنوان شهردار اصفهان و اقدام‌ این سازمان برای تخریب و تبدیل قبرهای این گورستان تاریخی ارزشمند به پارک سخن گفت و همچنین چگونگی تخریب سردر تاریخی عمارت هشت‌بهشت از سوی شهرداری اصفهان در آن دوران را توضیح داد. او درعین‌حال، به ساماندهی محوطۀ پل خواجو و اقدام برای توقف عبور خودرو از روی سی‌وسه‌پل نیز اشاره کرد.

اما بخش دوم این گفت‌وگو منتشر نشد؛ در این بخش، ملک‌مدنی از ماجرای ایجاد پناهگاه در زیر میدان نقش‌جهان پرده برمی‌دارد، نخستین اقدام برای آغاز متروی اصفهان را توضیح می‌دهد، به ماجرای قطعه‌قطعه شدن کارخانه زاینده‌رود و فراموشی تالاری اشاره می‌کند که قرار بود تالار فرهنگی هنری شهر اصفهان باشد، از تخریب نیایشگاه‌های کلیمیان در جویباره توسط شهرداری اصفهان صحبت می‌کند، به باغ غدیر نیز می‌پردازد که بخش‌هایی از آن به آپارتمان تبدیل شد و در این میان، اشاره‌ای به احداث پارک صفه دارد، و درنهایت با بیان اینکه که مافیای خودرو اجازه نمی‌دهد صنعت حمل‌ونقل ریلی در این مملکت به‌جایی برسد به این موضوع تأکید می‌کند که جابجایی ترمینال کاوه از محل کنونی آن اقدام نادرستی است.

بخش دوم گفت‌وگوی اختصاصی ایسنا با محمدحسن ملک مدنی، شهردار سابق اصفهان را بخوانید.

 

مصائب اصفهان از زبان شهردار سابق
کارخانه زاینده‌رود اصفهان

 

پیش‌تر درباره چگونگی مالکیت شهرداری بر کارخانه زاینده‌رود و سرنوشت این بنا صحبت‌هایی داشتیم. کارخانه‌ای که قرار بود به تالار فرهنگی هنری اصفهان تبدیل شود. لطفاً از قطعه‌قطعه شدن این کارخانه بگویید.

کارخانه‌ زاینده‌رود به لحاظ نزدیکی به رودخانه‌ زاینده‌رود، قرارگیری در کنار بلوار آیینه‌خانه و پل فردوسی، در موقعیت مکانی بسیار ویژه‌ای قرار داشت. زمانی که من شهردار اصفهان بودم برای کسب مالکیت کارخانه اقدام شد و طی مراحل قانونی، سند این کارخانه به نام شهرداری اصفهان زده شد. ما در نظر داشتیم کارخانه‌ زاینده‌رود را به تالار فرهنگی هنری شهر اصفهان تبدیل کنیم، حتی مقدمات برگزاری مسابقه‌ طراحی آن‌هم فراهم شد و فقط باید کسانی که در آن مستقر بودند مکان را تخلیه می‌کردند، البته سیاست ما این بود که با رضایت و حفظ منافع افرادی که آنجا مشغول هستند کارها صورت گیرد. آن زمان خاتمی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و در سفری که به اصفهان داشت، همراه با مرتضی کاظمی که بعدها معاون هنری او در این وزارتخانه شد از کارخانه زاینده‌رود و محوطه آن بازدید کرد. درخواست ما این بود که هم آن‌ها در جریان این پروژه فرهنگی قرار بگیرند و هم اینکه وزیر صنعت کمک کند تا این کارخانه طبق سند در اختیار شهرداری قرار بگیرد؛ البته آقای خاتمی هم به دنبال این بود که کارخانه به تالار فرهنگی هنری شهرداری تبدیل شود. به‌هرحال سند مالکیت این کارخانه به نام شهرداری گرفته شد، اما مسئولیت من در اصفهان به پایان رسید و به تهران رفتم و مشاور آقای کرباسچی در شهرداری تهران بودم.

مدتی گذشت و به خاطر علاقه‌ام، از وضعیت این کارخانه خبر می‌گرفتم که ناباورانه آگاه شدم  که برخی سند این مکان را برداشتند و سوار هواپیما شدند و به شاه عبدالعظیم رفتند و آن را برای دانشگاه حدیث و توسعۀ چنین اموری به آقای ری‌شهری تقدیم کردند. ابتدا فکر کردم که این خبر شوخی است، اما پیگیری کردم و دیدم که صحت دارد.

پس از مدتی به اصفهان آمدم و دیدم با دید منفعت‌طلبانه، کارخانه زاینده‌رود را قطعه‌قطعه کرده و منافع مردم را به حراج گذاشتند. بعد از مدتی قیمت آن محدوده متری ۱۸۰ هزار تومان شد و حتی اگر شهرداری اصفهان همان زمان هم برای بار دوم زمین‌های تکه‌تکۀ کارخانه را به قیمت روز می‌خرید این پروژه را نجات می‌داد.

یادم است که یک‌بار که از یزد به اصفهان آمدم و از جلوی این کارخانه عبور کردم با دیدن آهن‌هایی که علم شده و کارخانه را قطعه‌بندی کرده بود اشک ریختم. باور کنید اگر یکی از بانک‌های دولتی یا حتی پالایشگاه اصفهان را واگذار کرده بودند صدماتش به این اندازه، غیرقابل‌جبران  نبود. به قول یکی از معماران، زمین‌های این‌چنینی مثل کارخانه زاینده‌رود می‌توانست مثل یک جواهر و یک قطعه زینتی بر گردن شهر تجلی کند. به‌هرحال پروژه تالار فرهنگی هنری شهر به فراموشی سپرده شد و این موقعیت استراتژیک از دست رفت و بعد همین بلا را بر سر دو کارخانه‌ در چهارباغ بالا آوردند.

 

به احداث باغ غدیر بپردازیم و بخش‌هایی از آن که آپارتمان‌سازی شد! این موضوع چطور اتفاق افتاد؟

من دلم می‌خواست که یک پارک خیلی بزرگی در اصفهان احداث کنیم و برای آن‌هم این اراضی را در نظر گرفتیم. خدا رحمت کند استاد «محمدرضا حکیمی» که به من لطف داشتند و ارتباطی باهم داشتیم، به‌اتفاق آقای «سید مصطفی رخ صفت» معاون وقت روزنامه کیهان فرهنگی مهمان من در اصفهان بودند. موقع رفتن، من در ماشین مختصراً در مورد این پروژه توضیحاتی دادم و گفتم «ما می‌خواهیم یک پارک بزرگ بسازیم، اسمش را چه بگذاریم؟» استاد حکیمی گفتند «غدیر» و پارک غدیر در همین ماشین به «باغ غدیر» تبدیل شد. بعد من از آقای رخ صفت خواهش کردم که وقتی به تهران رسیدند با توجه به اینکه امکانات گرافیکی و خطاطی در آنجا به نحو مطلوبی بود یک تابلو تدارک ببیند. به‌این‌ترتیب پروژه باغ غدیر شروع شد.

ما در نظر داشتیم که سه طرف این خیابان پارک شود. در ضلع شرقی آن ساختمان‌هایی وجود داشت و ما آن‌ها را در جهت توسعه این باغ خریدیم که باغ غدیر لب خیابان کردآباد بیاید. متأسفانه یک‌تکه‌ای از این باغ را جدا و بین خودشان تقسیم کردند و این کار زشت و جنایت در حق این پروژه صورت گرفت. من تعرضی ندارم به کسانی که در آنجا مسکن به آن‌ها داده شد و خانواده‌هایی مستقر هستند و ایرادم به آن‌ها نیست، بلکه ایرادم به آن‌کسانی است که مُسبب این کار شدند.

در مورد احداث پارک کوه صفه هم همین بود؛ همه مسئولین شهر می‌خواستند اینجا را مسکونی کنند، اما بنده یک‌تنه با همکارانم در شهرداری جلوی این کار ایستادیم و مقاومت بسیار زیادی کردیم، حتی در مقابل تیراندازی و گلوله ایستادگی کردیم و بالاخره اینجا پارک شد. این‌ها کسانی بودند که در بین نرده‌های دانشگاه، زمین واگذار کردند و شهرک امام جعفر صادق را احداث کردند. مگر این کار را نکردند؟! من با خانه‌دارشدن بندگان خدا مخالفتی ندارم و نظرم مثبت است، ولی جایش اینجا نیست. شما نباید فضای دانشگاه را کم کنی که مسکن درست کنی! برای مسکن یک راه‌حل دیگر باید پیدا کرد.

 

درباره تخریب نیایشگاه‌های کلیمیان جویباره توسط شهرداری اصفهان در دوران مسئولیت خود به‌عنوان شهردار این شهر چه توضیحی دارید؟

الآن حضور ذهن ندارم، اما بافت جویباره زیر نظر شهرداری منطقه ۳ قرار داشت و سیاست شهرداری این بود که پارک ایجاد کند، یعنی ساختمان‌های رهاشده و مخروبه را به پارک‌های محلی تبدیل کنیم. به‌هیچ‌وجه من الوجوه به یاد ندارم که شهرداری یک مکان مذهبیِ دایر را تخریب کند، اصلاً و ابداً، دروغ محض است. شاید بی‌متولی بوده و رهاشده و آن‌وقت شهرداری آن را تخریب و به پارک تبدیل کرده باشد، ولی من برای اولین دفعه است که توسط شما به گوشم می‌خورد. ببینید خانم مستغاثی، اصفهان یک شهر توریستی بود و کلیمیان عمدتاً در مشاغلی مانند عتیقه و آثار هنری بودند، ولی وقتی جریان گردشگری تعطیل شد فاتحۀ این کارها هم خوانده شد و کلیمیان که زندگی‌شان تحت تأثیر قرار می‌گیرد و مهاجرت می‌کنند؛ درنتیجه، این محله‌های یهودی‌نشین رها شده و ساختمان‌ها مخروبه می‌شوند و شهرداری در این فضا ساختمان‌ها را خریداری و به پارک تبدیل می‌کند. این جریانِ کلی است؛ ولی اگر یک جریان کلیمیِ رسمی چنین ادعایی کرده باشد که یک نیایشگاهی تخریب‌شده باشد، جزئیات آن باید مشخص شود که در صورت تأیید، بله این ایراد و اِشکال و نقطه‌ضعف اساسی متوجه شهرداری است؛ ولی من تا آنجایی که حضور ذهن و اطلاع دارم و در این زمینه‌ها دچار فراموشی نشدم و چنین چیزی اصلاً و ابداً وجود نداشت.

 

با توجه به آن فضا و شرایط موجود در آن زمان، بنای دیگری در زمان مسئولیت شما به‌عنوان شهردار اصفهان، تخریب شد؟

سیاست ما مرمت بود خانم.

 

ناخواسته آقای ملک مدنی.

خیر، به‌هیچ‌وجه من الوجوه. البته فضای حاکم بر شهر اصفهان به این صورت بود که زمان جنگ و بمباران شهر اصفهان بود و هرروز در این شهر تخریب و کشته داشتیم و در این فضا یک جَو حرکتی هم برای احداث پناهگاه شهر شروع شد.

 

در کجا؟

در میدان نقش‌جهان. ما یک روز صبح متوجه شدیم که آقای کرباسچی استاندار، آیت‌الله طاهری، امام‌جمعه و یک‌سری جریانات مرتبط با این فضا تصمیم گرفتند میدان نقش‌جهان را خاک‌برداری کنند و سه‌طبقه پایین بروند و اینجا یک پناهگاه خیلی جدی درست شود و بازار طلافروش‌ها به یکی از این طبقات منتقل شود و از محل فروش این مغازه‌ها خرج این پروژه دربیاید.

 

چه اتفاقی افتاد؟

این موضوع را صورت‌جلسه کردند و به آقای مهندس شعرباف ابلاغ شد. (صورت‌جلسه‌اش موجود است و آقای شعرباف هم الآن هست، از ایشان هم بپرسید.) ابلاغ شد که بولدوزر و امکانات بگذارید تا این پروژه را شروع کنیم. آقای شعرباف این کار را انجام نداد، من هم به‌شدت روی این کار با نظر مخالف مقاومت کرده و توانستم با توجیهاتی که مطرح کردم اجمالاً تغییر دیدگاه جناب آقای کرباسچی را نسبت به این مسئله تحت تأثیر قرار دهم. ما در این فضا کار می‌کردیم خانم.

ما در فضای جنگی، پارک می‌ساختیم که پارک ضد ارزش بود! زیبایی در شهرها و توجه به اوقات فراغت و ایجاد فضایی برای مفارقت از گرفتاری‌ها در دستور کار نبود. مگر چند تا سینما ساخته شد؟ چند تا مرکز فرهنگی درست شد؟ همه‌اش شعار و ادعا. شهرداری در این فضا توانست پارک درست کند، دو طرف رودخانه اصفهان به پارک تبدیل شد، محله فقیرنشین لاله که وضعیت بسیار ناجوری داشت به یک منطقه قابل‌قبول تبدیل شد و پارک لاله احداث شد که بعدها آنجا سالن تئاتر عروسکی ساخته شد.

ما توجه ویژه داشتیم که تا آنجا که از دستمان برمی‌آمد به توسعه اماکن ورزشی تفریحی برای مردم شهر اقدام کنیم. اولین پروژه شهربازی بعد از انقلاب در خیابان آبشار دوم اصفهان احداث شد. ما این محله‌های درب داغانی که در آن نخاله می‌ریختند را به شهربازی تبدیل کردیم. سیاست‌های دولت احداث پارک و شهربازی نبود و همین شهربازی که درست شد چه صحبت‌هایی علیه آن بیان کردند! ما در این فضا راه‌حلی پیداکرده بودیم که خلاف جهت آب شنا کنیم. قطعاً اشکالاتی پیدا می‌شود و خلاف‌هایی صورت می‌گیرد، ولی اصل جریان، آن بوده است.

 

مصائب اصفهان از زبان شهردار سابق
میدان نقش‌جهان اصفهان

 

نخستین اقدامات متروی اصفهان هم در زمان شما انجام شد. درسته؟

بله بله.

 

آن زمان، تعیین مسیر مترو هم مطرح شد؟ منظورم این است که پیشنهاد عبور مترو از چهارباغ یا شمس‌آبادی شکل عینی پیدا کرد؟

من با خانواده محترم مهندس «علیرضا غرضی» قبل از حضور به‌عنوان شهردار اصفهان سلام‌علیک و ارتباط داشتم. او تحصیلاتش را در انگلستان تمام کرده بود و با من مشورت کردند که چند جا به او پیشنهاد دادند که مشغول به کار شود و نظر من را پرسید. من بعد از صحبت‌هایش به او گفتم که «من هم یک پیشنهاد برای شما دارم و این است که بیایی و مسئول پروژه متروی شهر اصفهان بشوی.» گفتم «ببین آقای مهندس، ما ادعا نداریم آن را ماه بهمن افتتاح کنیم، ما یک جایگاهی درست می‌کنیم، درواقع سازمانش را درست می‌کنیم و تا جایی که می‌توانیم شرایطش را پیش می‌بریم، اگر ان‌شاءالله شرایط جنگی مملکت تمام شد و قرار شد توجهی به این پروژه‌ها صورت بگیرد و اگر گفتند می‌خواهیم برای شهر اصفهان مترو درست کنیم لااقل ما چند نفر متخصص داشته باشیم که بنشینند روبروی آن‌ها و حرف بزنند.» درواقع پروژه مترو با این ابلاغِ من شروع شد.

آن زمان بعضی از سازمان‌های شهرداری در کتاب‌سرای فعلی آمادگاه مستقر بودند چون مِلکش متعلق به شهرداری است؛ بنابراین در اینجا یک ساختمان با یک‌میلیون تومان پول در اختیار آقای مهندس علیرضا غرضی قرار دادیم و گفتیم «تو برو استارتِ کار را راجع به متروی شهر اصفهان بزن.» وقتی‌که این سازمان درست شد، بخش عمران سازمان ملل هم به پروژه‌های این‌چنینی کمک می‌کند و به‌این‌ترتیب هزار دلار به این پروژه کمک کردند. البته تا آنجایی که اطلاع دارم برای اولین‌بار مطالعات مبدأ و مقصد را خودِ ایرانی‌های داخل انجام دادند تا مشخص شود حجم رفت‌وآمد از چه نقطه‌ای به چه نقطه‌ای بیشتر است و مرتبه دومش کجاست که خطوط مترو بر این اساس کشیده شود. درواقع در ابلاغِ من به آقای غرضی این موضوع مطرح بود که مطالعه کنند که لوله‌ها در زیر سطح این خیابان‌ها کجا عبور کرده‌اند، برق‌ها کجا عبور کرده‌اند، کابل‌های مخابراتی کجاست؟ و درمجموع زیرِ زمین چه خبر است؟ پروژۀ مترو به این شکل شروع شد و بعدها که این پروژه به مرحله اجرا رسید به این اختلاف‌نظر در مورد انتخاب مسیر آن از چهارباغ یا شمس‌آبادی خورد که آن موقع من شهردار نبودم و سال‌ها گذشته و جنگ تمام‌شده بود. تا آنجا که من اطلاع دارم این اختلاف‌نظر ۷ سال طول کشید تا بتوانند تصمیم بگیرند؛ درواقع یکی از مصیبت‌های حاکم در این مملکت این است که تصمیم‌گیری در آن به‌شدت دچار ضعف و ناتوانی است. چرا باید یک تصمیم که می‌تواند در مدت کوتاهی انجام شود ۷ سال طول بکشد؟!

 

مصائب اصفهان از زبان شهردار سابق
​ پایانه مسافربری کاوه، اصفهان

 

احداث ترمینال‌های مسافربری ازجمله ترمینال کاوه هم در زمان شما اتفاق افتاد. اخیراً موضوع جابه‌جایی آن مطرح‌شده، نظر شما چیست؟

ترمینالِ گاراژهای مسافربری عمدتاً در خیابان مسجد سید بود که برای شهر و ترافیک مشکلاتی داشت. یک تجربه به‌دست‌آمده بود که اگر ترمینال شهر در یک نقطه‌ای متمرکز باشد، حرف درستی نیست و مطالعات نشان داد که چندین ترمینال باید در اصفهان احداث شود که مثلاً آن‌هایی که می‌خواهند به تهران بروند از سمت ترمینال کاوه اقدام کنند و آن‌هایی که می‌خواهند به شیراز و جنوب کشور بروند از سمت ترمینال صفه. ما عمده کارهایی که می‌خواستیم شروع کنیم را به مسابقه می‌گذاشتیم یعنی یک هیئت ژوری و یک جایزه می‌گذاشتیم، ترمینال کاوه هم طی این فرآیند شکل گرفت و طرح یکی از معماران برنده شد که البته در خاطرم نیست کدام معمار بود. به‌این‌ترتیب قرار شد که ترمینال کاوه به‌عنوان یکی از عناصر شهری با یک معماری فاخر ساخته شود.

من یادم است آن موقع در همین ارتباط، آماری گرفتیم که نشان می‌داد شبانه‌روز ۳۰۰ اتوبوس بین اصفهان و تهران رفت‌وآمد می‌کرد. این رقم نشان می‌داد که شهر اصفهان شدیداً به قطار سریع‌السیر بین تهران و اصفهان نیاز دارد. من با آقای استاندار یعنی آقای کرباسچی مکاتبه کردم و ایشان هم خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی اعلام کرد که این حجم رفت‌وآمد، ما را هدایت می‌کند به این سمت که قطار سریع‌السیر ایجاد کنیم. این پروژه در ردیف بودجه رفت و چند رئیس‌جمهور و استاندار عوض شد، وزیران مختلف تغییر کردند و اگر اشتباه نکنم ۲۰ سال معطلِ این بودند که برای این پروژه مجری پیدا کنند! آقای خاتمی در میدان نقش‌جهان اصفهان به مردم مژده داد که این پروژه راه‌اندازی می‌شود، ایشان به شیراز رفت و وعده دادند که این خط وقتی به اصفهان رسید بعد هم به شیراز می‌رسد!

من گاهی فکر می‌کنم مافیای خودرو (چه اِشِل سواری و چه کامیون) نمی‌گذارند صنعت حمل‌ونقل ریلی در این مملکت به‌جایی برسد. چرا رضاشاه ۸۰ سال پیش می‌توانست با آن امکانات خط آهن احداث کند و ما در این زمان نمی‌توانیم بین اصفهان و تهران قطار سریع‌السیر احداث کنیم؟! بی‌عرضگی، بی‌توجهی و بی‌لیاقتیِ سازمان‌یافته وجود دارد. چه کسی دغدغه محیط زندگی مردم را دارد؟ چه کسی دغدغه کشته شدن این ملت در این مسیرها را دارد؟ چرا باید آمار تلفات بین جاده‌ایِ ما این‌قدر زیاد باشد؟ چرا این ملت باید خودرویی با بیشترین قیمت و بدترین کیفت سوار شوند؟ این ملت چه گناهی کردند که گیرِ این بی‌لیاقتی و بی‌کفایتی افتادند؟ ببینید خانم مستغاثی وقتی این کارها صورت نمی‌گیرد یک‌سری مسائل بی‌پاسخ می‌ماند یا پاسخ‌های اشتباه از آن درمی‌آید. ترمینال کاوه باید سر جای خودش باشد و این حجم رفت‌وآمد باید به‌صورت دیگری حل شود.

منبع
ایسنا
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید