کد خبر:33024
پ
IMG_0910_493957
هر سال یک گام نزدیک تر؛ اما دورتر از همیشه

سندروم دست‌های بی‌قرار سپاهان در تقدیم جام به رقبا

«هر سال دریغ از پارسال»؛ سپاهان باز هم قهرمان نشد. باز هم تا هفته‌های پایانی در کورس بود؛ اما در بزنگاه، قافیه را باخت البته نه به حریفان، بلکه به خودش. این دیگر فقط ناکامی در تکیه زدن بر سکوی قهرمانی نیست؛ بلکه تکراری دردناک است؛ سندروم مزمنِ تقدیم کردن جام طلا به رقبا، آن […]

«هر سال دریغ از پارسال»؛ سپاهان باز هم قهرمان نشد. باز هم تا هفته‌های پایانی در کورس بود؛ اما در بزنگاه، قافیه را باخت البته نه به حریفان، بلکه به خودش. این دیگر فقط ناکامی در تکیه زدن بر سکوی قهرمانی نیست؛ بلکه تکراری دردناک است؛ سندروم مزمنِ تقدیم کردن جام طلا به رقبا، آن هم دو دستی!

سپاهان در یک دهه گذشته بیش از آنکه برای قهرمانی بجنگد، وانمود کرده که مدعی است. هر فصل با تیمی پرمهره با هزینه‌ ای بالا، کادری به‌ظاهر مدرن و شعارهایی پرطمطراق وارد لیگ می‌شود؛ اما در پایان چیزی جز حسرت و فرافکنی عاید هواداران پرشور ارتش طلایی اصفهان نشده است. فصل ۱۴۰۴-۱۴۰۳ نیز ادامه همین چرخه باطل برای سپاهان بود. باشگاهی که همه‌چیز دارد: پول، ساختار، ثبات، طرفدار بی شمار و حتی در اکثر مواقع ارائه بازی‌های درخشان؛ اما چیزی که برای تعیین قهرمانی ضروری است در این تیم در فصول اخیر محلی از اعراب نداشته است: ذهنیت، شخصیت و باور قهرمانی.

بر همین اساس، سپاهان یک‌بار دیگر در دو قدمی قله قهرمانی از فتح آن عاجز ماند  و اگر با همین فرمان در دو بازی باقیمانده پیش رود چه بسا سهمیه آسیایی را هم از دست بدهد. جالب آنجاست که زردپوشان اصفهانی با بودجه ای کافی، با حمایت یک استان، با زیرساختی مثال‌زدنی و ترکیبی پُرستاره پای به آوردگاه لیگ برتر گذاشتند اما باز هم نتوانستند در صدر بمانند. باز هم بازیکنان آن «آسمان و ریسمان» به هم بافتند تا همه را مقصر جلوه دهند اما کوچک ترین تیر انتقاد به سمت خود را برنتافتند. ستاره های سپاهان بر این باورند که «ابرو باد و مه و خورشید و فلک» همیشه به نفع رقبا و علیه آنها به صف می‌شوند؛ فرقی هم نمی‌کند حریفشان سرخپوش باشد یا آبی‌پوش؛ از تهران باشد یا تبریز.

این عادت دیرینه که ترک آن گویا ممکن نیست، در این فصل نیز ادامه یافت و تیمی که از همان ابتدا مدعی جدی قهرمانی بود، صدر جدول را هفته‌ها قبضه کرده و رقیبان مدعی اش را شکست داده بود، در نهایت کم آورد؛ اول در باور خود و سپس در مستطیل سبز. بازیکنان سپاهان مصاف هایی که می توانستند با اقتدار نتیجه آن را از آن خود کنند، بی‌اهمیت تلقی کردند؛ مقابل حریفانی که از جمع مدعیان فاصله داشتند و پرآوازه هم نبودند، زانو زدند و امتیاز به پای آنها ریختند و گفتند فدای سرمان! اما در پایان لغزش در برابر همین‌ رقیبان به ظاهر کم توان، جام را از دسترس ارتش طلایی دور کرد. وقتی رقبا در کورس قهرمانی گرسنه‌اند، تو نمی‌توانی با شکمی ‌سیر؛ بی‌انگیزه و بی باور، قهرمان شوی و باز هم همان حکایت همیشگی تکرار می شود: «ای دریغ و حسرت همیشگی، ناگهان چقدر زود دیر می‌شود!»

طنز تلخ‌ ماجرا هم آنجاست که سپاهان در همین فصل، در هر چهار تقابل با مدافع عنوان قهرمانی در ال‌کلاسیکوهای وطنی، تیمی متفاوت بود: متعهد، درخشان و قاطع. تیمی که در  این آوردگاه مهم، با تمرکز، تاکتیک و عطش سیری‌ناپذیرش، بازی را در دست گرفت و با دیکته کردن قدرتش به پرسپولیس، حریف دیرینه اش را به چهارمیخ کشید. اگر سپاهان در تمام بازی‌های فصل با همین رویکرد، همین ذهنیت و همین شخصیت ظاهر می‌شد، نه داوری، نه فدراسیون، نه هیچ عامل بیرونی دیگری نمی‌توانست جام را از اصفهان دور کند. اما قهرمانی را تیمی می‌برد که همه بازی‌ها را جدی بگیرد، نه فقط بازی‌های حیثیتی را. سپاهان اما در بازی های کوچک، بزرگ نبود.

در این بین البته ساختار مدیریتی باشگاه سپاهان هم بی تقصیر نبوده است. کرسی‌نشینان این باشگاه در فصول اخیر همواره برای دستیابی به قهرمانی به‌دنبال میان‌بُر بوده‌اند: جذب مربی خارجی برای ویترین، خریدهای پرزرق‌وبرق، سر و صدای رسانه‌ای؛ اما ثبات (چه در ارکان مدیریتی، چه در ترکیب تیم و چه روی نیمکت مربیان)، برنامه‌ریزی بلندمدت، پایبندی به اصول حرفه‌ای و مدیریت ستاره‌ها برای دوری از حواشی در این ساختار برای آنها چندان محلی از اعراب نداشته است.

خریدهای خارجی باشگاه غالباً دهان‌پرکن؛ ولی ‌کم اثر بوده‌اند. ستاره هایی که با دریافت پول های بی زبان راهی این باشگاه شده‌اند تا بلکه با درخشش خود جام طلا را برای فوتبالدوستان اصفهانی به ارمغان آورده اند، هرگز توجیه نشدند که چه مسئولیتی بر عهده دارند و اغلب همین ها بوده اند که در بزنگاه های حساس تیم را به حاشیه برده‌اند. در فصل جاری هم مسئله پرداختی‌ها «گل» را برای سپاهان به «سبزه» آراسته کرد و بی‌انگیزه‌ بودن بازیکنان به این دلیل نیز در تعبیر نشدن رؤیای کسب جام برای سپاهان بی تأثیر نبود. زمزمه‌های تأخیر در پرداخت قراردادها، شکاف ایجاد شده بین بازیکنان درون رختکن و بی‌اعتمادی آنها به مدیریت باشگاه، همه به یک بحران پنهان دامن زد که در پایان فصل، با از دست دادن امتیاز در بازی‌های نه چندان دشوار، نمایان شد.

این‌ها همه در حالی است که سپاهان سال‌ها پیش با هت‌تریک در قهرمانی ثابت کرده تیمی است که می‌تواند شیر فوتبال ایران باشد؛ پرغرش و پرشکوه؛ اما آنچه باقی مانده، در این یک دهه اخیر نه جلوه ای از قدرت دارد، نه صلابت؛ تنها پیکری زخمی است، با دندان‌های درنده؛ اما بی‌یال و بی‌شکار!

 

مرضیه غفاریان

منبع
زاینده رود
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید