زنان اصفهانی اولین زنانی بودند که در «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» با عنوان «سپاه خواهران» فعالیت خود را آغار کردند. آنان فعالیتهای نظامی و فرهنگی و آموزشی متعددی داشتند و پس از تأسیس واحد خواهران در سپاه پاسداران، زیر مجموعۀ آن قرار گرفتند.
محبوبه سالک، اولین مسئول «سپاه خواهران» اصفهان بود که در ادامه، گفتوگوی ایسنا با او را در مورد چگونگی تأسیس این نهاد، فعالیتهای آن و مسیر تغییرات سازمانی آن را میخوانید.
او اظهار کرد: پس از انقلاب، دستور تشکیل بسیج و سپاه توسط امام (ره) صادر شد. برادر من، حاج آقا احمد سالک در سطح کشوری مسئولیت داشت و شهید حبیبالله خلیفهسلطانی هم در آن روزها مسئول سپاه اصفهان بودند.
سالک در مورد علت تشکیل «سپاه خواهران» اضافه کرد: در آن دوران افرادی که مرتکب شربخمر و اعمال خلاف عفت میشدند، دستگیر شده و حد بر آنان جاری میشد. به همین دلیل و دلایل دیگر، نیاز به حضور خواهران توسط برادران، احساس میشد. آن روزها «کمیتۀ انقلاب اسلامی» تشکیل شده بود، اما خواهران در آن فعالیت نداشتند. پس از اینکه سپاه و بسیج تشکیل شد، برادرانی همچون حاج آقا سالک، شهید مجتبی کلاهدوزان و شهید حبیبالله خلیفهسلطانی تصمیم گرفته بودند که سپاه خواهران تشکیل شود. بعدها شهیده بتول عسگری نیز به جمع ما اضافه شد.
او که اولین مسئول سپاه خواهران اصفهان بود، در مورد چارت سازمانی این نهاد، تصریح کرد: به دلیل اینکه حاجآقا سالک، برادر و محرم من بودند من بهعنوان مسئول سپاه خواهران انتخاب شدم، اما مجموعۀ خواهران همگی با هم فعالیت میکردیم. چارت سازمانی که برای ما تعریف شد مشابه سپاه برادران بود و بخشهای عقیدتی، سیاسی، نظامی و پرسنلی را شامل میشد. سپس مشغول جذب نیرو از بین خواهران شدیم و فرآیند مصاحبهها آغاز شد.
سالک در مورد نحوهٔ عضوگیری «سپاه خواهران» توضیح داد: برخی از خواهران را میشناختیم و میدانستیم که تمایل به فعالیت در آنان وجود دارد. آنان را دعوت میکردیم تا برای مصاحبه بیایند و برخی دیگر از خواهران نیز خودشان از تشکیل سپاه مطلع شده بودند و مراجعه میکردند. ابتدا مصاحبه میدادند، سپس پذیرش و در نهایت وارد فعالیتها میشدند. هرکس در هر زمینهای که توانمند بود، خدمت میکردند. توجه داشته باشید که نیاز به همکاری بانوان در اصفهان در وهلۀ اول، منجر به تشکیل بسیج نشد، بلکه منجر به تشکیل سپاه خواهران شد. آن روزها تهران هنوز واحد خواهران یا سپاه خواهران نداشت و اصفهان اولین جایی بود که به ضرورت حضور خواهران پی برد و به این کار اقدام کرد.
او با اشاره به اینکه حلقه اولیه سپاه خواهران متشکل از حدود ۲۰ نفر بوده است، ادامه داد: به مرور افراد زیادی همچون خانم بتول عسگری، همسر سردار حجازی، همسر سردار کرمی و افراد دیگری نیز اضافه شدند. سپاه پاسداران برادران، در خیابان کمالالدین اسماعیل واقع شده بود و ساختمانی در کنار آن به «سپاه خواهران» اختصاص یافت. اوایل تابلو هم نداشت، اما بعداً تابلویی با عنوان سپاه خواهران بر درب آن نصب شد.
سالک با اشاره به کارهای فرهنگی و نظامی «سپاه خواهران»، اظهار کرد: ما به جهت نیازهای آن روزها، کلاسهای عقیدتی و نظامی برای زنان سراسر شهر برگزار میکردیم. احتمال حملۀ منافقین و درگیر شدن شهرها در جنگ وجود داشت و خواهران ابتدا دورههای نظامی میدیدند و سپس در مساجد شهر کلاس برگزار میکردند. برخی از کلاسها در جاهایی که مردم تقاضا داشتند، برگزار میشد و گاهی اوقات خودمان احساس میکردیم که برگزاری کلاس عقیدتی و نظامی در فلان منطقه ضروری است. کلاسهایی چون فنون رزمی، آمادگی جسمانی نیز برگزار میکردیم.
اولین مسئول «سپاه خواهران» اصفهان با اشاره به اینکه هیچ عکس یا تصویری از آن روزها در دست ندارد، افزود: آن روزها اصلا بروکراسی و کاغذبازی خاصی وجود نداشت، اما کار زمین نمیماند و خیلی فعالیت داشتیم. ما صورت جلسهها را بر روی کاغذهای معمولی و غیر اداری مینوشتیم. جلسهها، با حضور خواهران و سرپرست ما که آقای مجتبی کلاهدوزان بود، برگزار میشد. همین شهید کلاهدوزان بودند که با من و سایر خواهرانی که قرار بود هسته اولیه سپاه خواهران را تشکیل دهیم، مصاحبه کردند.
او با تأکید بر اینکه «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، واحد خواهران» در کل کشور، در حالی تشکیل شد که ما پیش از آن در اصفهان با عنوان «سپاه خواهران» فعالیت خود را آغاز کرده بودیم، بیان کرد: آن روزها عنوان چندان اهمیت نداشت. ما تحت پوشش «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واحد خواهران» قرار گرفتیم. کارها و چارت واحد خواهران نیز تقریباً مشابه واحد برادران بود، اما برخی مسائل که مخصوص برداران بود را ما نداشتیم.
سالک درخصوص فعالیت واحد خواهران سپاه پاسداران تصریح کرد: مثلاً ما مباحثی مثل آموزش و امدادگری داشتیم اما فعالیتهای نظامی نداشتیم. در حدی که به خواهران نشان بدهیم که اسلحه چیست، مسائل نظامی برایمان مطرح میشد، زیرا نیاز بود که خواهران کلت، ژ ۳، ام ۱ را بشناسند تا اگر احیاناً لازم شد آنها را تشخیص داده و کار با آنها را آموخته باشند. به خاطر دارم که خواهران را با دو یا سه اتوبوس به کوههای صعبالعبور اصفهان میبردیم. حقیقتاً عبور از آن کوهها کار سختی بود. در کوه، رزمشبانه و آموزشهای لازم را انجام میدادیم.
او ادامه داد: دانشجویان و منافقین نیز خیلی این اردوهای آموزشی را برگزار میکردند و به کوه میرفتند. منافقین، شبها در این کوهها شعار میدادند، خواهران ما هم در جواب، شعار میدادند و از آنجایی که جمعیت بیشتری داشتند، در دل منافقان رعب و وحشت ایجاد میشد.
سالک در پایان با اشاره به تفاوتهای سازمانی «سپاه خواهران» با «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، واحد خواهران» اظهار کرد: ما تابع سپاه بودیم و هر دستوری میرسید را اجرا میکردیم. در «سپاه خواهران» مستقل بودیم اما برادران، ما هدایت سپاه خواهران با برادران بود، زیرا ما از کار اداری و سازمان و نظامی سر رشته نداشتیم. سردار فضائلی و حاج آقا سالک از کسانی بودند که در زمینه فرهنگی و اعتقادی به ما کمک کردند. بعدها به ما اعلام شد که شما واحد خواهران و زیر مجموعۀ برادران هستید و ما نیز پذیرفتیم.