خبر افزایش سهمیه بازیکنان خارجی در لیگ برتر فوتبال ایران، مثال روشنی از «شمشیر دولبه» است؛ هم فرصت است، هم تهدید. یعنی همانقدر که میتواند نویدبخشِ رشد کیفی این ورزش پرطرفدار در کشورمان باشد، امکان دارد چون تیغی بُرنده، پیکره آن را زخمی کند.
در خوشبینانه ترین حالت ممکن اگر باشگاه های ایرانی توان جذب ستارههای خارجی باکیفیت و در اوج را داشته باشند، حضور چنین بازیکنانی میتواند تجربههای گرانبهایی را به جوان های مستعد لیگ برتر منتقل کند و سطح کیفی مسابقات را به شکلی چشمگیر ارتقا دهد. این اتفاق، نه فقط برای تیمها، بلکه برای کلیت فوتبال ایران فرصتی طلایی خواهد بود تا شاید با تکیه بر حضور بازیکنان حرفهای جهان، استانداردهای فنی و تاکتیکی آن بهبود یابد.
اما این فقط روی براق سکه است. روی دیگر آن تهدیدی واقعی برای هدررفت منابع مالی و سرمایه های وطنی است؛ بهویژه اگر قرار باشد روند رایج جذب بازیکنان کمکیفیت، پا به سن گذاشته، دارای اضافهوزن یا آنهایی که مدتها از میادین دور بودهاند و بعضاً هم از آپشن مشکلات اخلاقی بهره مندند(!) همچنان ادامه پیدا کند. چنین رویکردی نه تنها کمکی به فوتبال ایران نخواهد کرد، بلکه مصداق بارزی خواهد بود برای «گل بود به سبز آراسته شد»؛ چرا که صرف بودجههای کلان برای جذب این دسته از بازیکنان نه تنها عایدی برای تیم های حاضر در لیگ برتر نخواهد داشت، بلکه منجر به هدر دادن پول های بی زبان مملکت برای افزودن این بنجل های خارجی به سبد خرید تیم ها خواهد شد.
بهترین شاهد بر این مدعا هم بازیکنان خارجی لیگ بیستوچهارم هستند؛ ستارههایی (!) که با هزینههای کلان وارد ایران شدند اما به هیچ عنوان انتظارات را برآورده نکردند و در نهایت، جز برجای گذاشتن هزینه سنگین بر دوش باشگاهها، تحفه ای به ارمغان نیاوردند. آمارها نشان میدهد که در این فصل، اگرچه بازیکنانی نظیر اوتکیر یوسوپوف، لوان پولی و ریکاردو آلوز بیشترین دقایق حضور در بازی های لیگ برتر را به ترتیب در ترکیب تیم های فولاد، نساجی و تراکتور داشتند و برخی چون تومیسلاو اشترکالی مهاجم کروات تراکتور (با ۸ گل و ۲ پاس گل ) و هموطن و هم تیمی اش دوماگوی دروژدگ (با ۸ گل و یک پاس گل)، تیوی بیفوما مهاجم کنگویی استقلال خوزستان (با ۵ گل و ۵ پاس گل) و کوین یامگا هافبک فرانسوی نساجی (با ۵ گل و یک پاس گل) جزو معدود خارجیهای مؤثر لیگ بودند اما روی دیگر این سکه، آینه تمام نمای بی ثمر بودن خارجی های حاضر در بیست و چهارمین دوره لیگ برتر خلیج فارس ایران است.
بیش از ۲۰ بازیکن خارجی در این دوره از رقابت ها، نه گل زدند و نه پاس گل دادند؛ بازیکنانی چون ابراهیم دیدیه اندونگ، وحدت هنانوف، علاءالدین الدالی، محمد عیسی، والاس، دیگو کاریلو، جسور یاخچیبائف و… فهرست بلندبالای خارجی های ناکارآمد لیگ ۲۴ را به نام خود مزین کرده اند! پربیراه نیست اگر مدعی شویم این بازیکنان نه تنها باری از دوش تیمهایشان برنداشتند، بلکه با اشغال کردن جای استعدادهای بومی و جوانترِ لیگ فرصت رشد و خودنمایی را از آنها ربودند.
از این فاجعه بارتر، ماجرای لوکاس ژوآئو، مهاجم آنگولایی است که فقط برای ۱۶۷ دقیقه حضور در ترکیب پرسپولیس، ۸۰۰ هزار دلار بی زبان دریافت کرد و در نهایت در رده های انتهایی لیست خارجی های بی کیفیت لیگ جاخوش کرد! یا بدتر از او زیلیکیچ، وینگر جنجالی استقلال که تنها دو بار در لیست ۲۰ نفره آبی پوشان پایتخت قرار گرفت و در رقابت با همتایان خارجی خود از آخر، اول شد!
باز هم گلی به جمال گلرهای خارجی لیگ که یک تنه جور سایر غیر ایرانی های حاضر در این رقابت ها را کشیدند. گل سرسبد آنها هم سنگربان الجزایری سرخپوشان پایتخت بود. الکسیس گندوز با ۱۴ کلینشیت علاوه بر اینکه جلوتر از همتایان خارجی خود ایستاد عملکردی بهتر از بسیاری همقطاران داخلی اش داشت. اتکیر یوسوپوف، دروازهبان ملیپوش ازبکستان هم با ۱۲ کلین شیت، در ترکیب فولاد نقشی کلیدی ایفا کرد، ادسون ماردن، گلر برزیلی چادرملو هم با ۱۱ کلین شیت تأثیر بسزایی در عملکرد قابل دفاع این تیم تازه وارد لیگ برتر داشت. لوان پولی هموطن ماردن هم در سنگر مازنی ها نمایش قابل قبولی ارائه کرد هرچند ۱۰ کلین شیت او مانع سقوط نساجی نشد. با همه اینها اما پرسش اصلی پابرجاست: آیا این تعداد انگشت شمار از مهره های خارجی موفق، می توانند دلیلی کافی برای افزایش سهمیه غیرایرانی های لیگ برتر باشند؟ آن هم در حالیکه هنوز هیچ برنامهای برای پالایش این ورودیها، یا سنجش کیفی آنها وجود ندارد؟
کافی است نگاهی گذرا به راندمان بازیکنان خارجی در لیگ ۲۴ بیاندازید تا به عمق فاجعه پی ببرید: آمار نشان می دهد حدوداً ۳۵ نفر از ۶۲ بازیکن خارجی لیگ امسال عملکردی داشتند که تا حدی بتوان از آن دفاع کرد؛ یعنی نیمی از خارجی های لیگ عملاً در این دوره هیچ اثر فنی و رهاورد مفیدی برای تیم های خود نداشتند. با چنین داده ای، پر بیراه نیست اگر مدعی شویم افزایش سهمیه خارجی های لیگ نه تنها بیثمر، بلکه خطرناک خواهد بود؛ چرا که بدون سیاستگذاری دقیق، غربالگری و اصلاح مسیر جذب این قبیل ستاره ها(!)، فقط راه برای تکرار اشتباهات گذشته و جذب بازیکنان از رده خارج هموارتر میشود.
در واقع باید اذعان کرد، فوتبال ایران در آستانه آن است که بار دیگر به چرخهای معیوب بازگردد: جذب بازیکنانی خارجی پرزرق و برق اما بی کیفیت که تنها نتیجه اش، افت کیفی بازی های لیگ و سنگینتر شدن بار مالی باشگاهها است. این در حالی است که اگر قرار باشد افزایش سهمیه خارجیهای لیگ برتر واقعاً به نفع فوتبال ایران تمام شود، باید با نگاهی سیستمی، بلندمدت و حرفهای همراه شود. حضور بازیکنان خارجی در سبد خرید تیم ها باید با هدف مشخصی انجام شود؛ یعنی پر کردن خلأ فنی، ارتقای سطح تیم یا انتقال تجربه به بازیکنان بومی و نه براساس دلالبازی، هیاهوی رسانه ای یا فشار هواداران.
بهتر است باشگاههای ایرانی پیش از پر کردن سبد تابستانی خود از مهرههای خارجی، از تجربههای گذشته عبرت بگیرند و قبل از آن، پاسخ این پرسش مهم را روشن کنند: آیا بازیکنی که جذب میکنند قرار است تغییر اساسی در ساختار فنی تیم ایجاد کند یا صرفاً بمب موقتی خواهد بود که صدای انفجارش نهایتاً تا پایان فصل نقل و انتقالات به گوش خواهد رسید و پس از آن خنثی میشود؟ در نهایت، این شمشیر دولبه اگر درست از نیام کشیده نشود، پیش از آنکه به حریف ضربه بزند، پیکر تیم خودی و فوتبال ایران را زخمی خواهد کرد.
مرضیه غفاریان