دو هفته مانده به پایان لیگ، نیمکت ذوبآهن دوباره به لرزه افتاده؛ اینبار برخلاف دفعات پیش، شنیده ها حاکی از آن است که شایعه جدایی محمد ربیعی رنگ واقعیت خواهد گرفت. آن هم بر اساس توافقی دوطرفه؛ اما معنادار میان باشگاه و مربی جوانی که حالا پس از فراز و فرودهای بسیار، در آستانه ترک اصفهان قرار دارد. درست در همین روزها، دوباره نگاهها به نیمکت سبزپوشان دوخته شده است و گمانهزنیها در باره نزدیکی چهرهای آشنا به این نیمکت قوت گرفته است. نامی محبوب که بیش از سایر گزینهها در میان هواداران ذوب آهن طنین انداخته است: قاسم حدادیفر. اسطوره وفادار سبزپوشان اصفهانی که سالها با پیراهن شماره ۸ و بازوبند کاپیتانی گاندوها در زمین درخشید و حالا با گذراندن دورههای مربیگری و دریافت مدارک لازم، بیش از هر زمان دیگری آماده است تا در قامت سرمربی، به خانه همیشگی خود بازگردد.
این اولین بار نیست که حدادیفر در یک قدمی نیمکت سبزها قرار می گیرد و اولین بار هم نیست که پیشنهاد پوشاندن ردای مربیگری ذوب به او از سوی هواداران با استقبال مواجه می شود. دو فصل پیش و پس از جدایی مهدی تارتار از جمع سبزپوشان و زمانی که باشگاه در جستوجوی جانشینی مناسب برای او بود نیز حدادی فر یکی از گزینه های روی میز مدیریت بود؛ اما در نهایت قرعه به نام ربیعی افتاد. انتخابی که روی کاغذ با توجه به کارنامه پربار ربیعی در مس منطقی بهنظر میرسید؛ اما آن زمان با واکنش مثبتی از سوی هواداران مواجه نشد؛ چرا که آنها معتقد بودند این باشگاه باید به مربیان بومی و سرمایههای درونساختاری خود اعتماد کند.
هرچند ربیعی در این دو فصل در ذوب آهن کارنامه قابل دفاعی برجای گذاشت اما از همان روزهای ابتدایی ذوبی ها به وایرال شدن خبر جدایی او از جمع سبزپوشان عادت کرده بودند؛ یا این سرمربی جوان بود که از معضلات به ستوه می آمد و استعفا می کرد یا نام او برای سکانداری تیم های مطرح گزینه می شد؛ اما این بار داستان جدایی جدی تر شده و به نظر می رسد این شایعه دو هفته دیگر رنگ واقعیت به خود بگیرد. این موضوع باعث شده با نزدیک شدن به پایان کار ربیعی در ذوبآهن، بار دیگر موجی از امید در دل هواداران ذوب شکل بگیرد. اگرچه نامهایی مانند مهدی رجبزاده نیز به باشگاه لینک شدهاند، اما سابقه نهچندان موفق آقای گل سابق گاندوها درسکانداری در لیگ یک و روی خوش نشان ندادن هواداران به حضور او روی نیمکت تیم محبوبشان، شانس رجب زاده را برای حضور دوباره در این تیم و در قامت مربیگری کمرنگ کرده است.
در مقابل، حدادیفر با رد پیشنهادهای متعدد از سوی برخی تیم ها برای مربیگری، نشان داده که انگیزهاش نه کسب شهرت، بلکه بازگشت به باشگاهی است که برای آن جنگیده و افتخار آفریده و هواداران هم مدتهاست مشتاق بازگشت اسطوره وفادارشان به ذوب آهن هستند و امیدوارند دوباره روزهای خوشی با او تجربه کنند. نمی توان منکر شد که حدادیفر تجربه عملی در عرصه مربیگری ندارد؛ اما گاه پیوند احساسی و عمیق با تیم و شناخت دقیق از درون آن، میتواند بنیانگذار پروژهای بلندمدت و موفق شود. بهترین شاهد برای این مدعا هم شروع کار محرم نویدکیا درعرصه مربیگری در سپاهان است؛ همدورهای حدادیفر، که بدون تجربه توانست تیمی با هویت و شخصیت شکل دهد و کارنامه خوبی هم از خود برجای گذاشت. تجربهگرایی همیشه ضامن موفقیت نیست؛ کما اینکه ربیعی نیز، بینام و نشان و با تیمی چون مس رفسنجان، توانست در اولین فصل حضورش در لیگ برتر، جایگاهی در میان هفت تیم اول جدول کسب کند. هرچند هیچ تضمینی وجود ندارد که پروژه حدادیفر به موفقیت ختم شود. هرچند بعید نیست نتایج دلخواه با حضور او حاصل نشود و چالشهایی در مسیرش قرار گیرد. اما برای باشگاهی که میلی به سرمایه گذاری برای حضور در کورس قهرمانی دیده نمی شود و نمیخواهد یا نمیتواند با مدعیان وارد بازار رقابت شود، شاید این انتخاب منطقیترین گزینه ممکن باشد. حدادیفر، نه فقط یک نام، که هویت درونساختاری است؛ چهرهای برخاسته از دل باشگاه، با هزینهای کمتر و نگاهی وفادارانهتر و متعصب تر. شاید وقت آن رسیده که ذوبآهن، به جای چرخه بیپایان تغییرات و آزمونهای تکراری، به گذشته افتخارآمیز خود میدان دهد بلکه بتواند آیندهای اصیل بر پایه داشتههای خود بسازد.
قاسم حدادیفر، «الماس سبز»ی که پیش از این در مستطیل سبز برای تیمش می درخشید، حالا فرصت می خواهد تا در قامت مربیگری گاندوها شانس خود را برای درخشش دوباره امتحان کند. نه برای بازگشت به گذشته، بلکه برای ساختن فردایی بهتر. در روزگاری که نیمکتها با عدد و رقم قیمتگذاری میشوند، وفاداری و درک عمیق از هویت باشگاه، کالایی کمیاب است. ممکن است حدادیفر هم شکست بخورد؛ ممکن است نتایج آنطور که باید پیش نرود؛ اما در باشگاهی که با توجه به بودجه و بضاعت کمش رؤیاپردازی محلی از اعراب ندارد و قرار نیست مربیان میلیاردی جذب کند، شاید بهتر باشد به کسی میدان داده شود که روزی روزگاری بخشی از رؤیای ذوبآهن بوده است.
مرضیه غفاریان